تاریخ فرش ایران/فرشهای پیش از اسلام
![1000px-Icon Writer.svg.png](/images/thumb/b/bf/1000px-Icon_Writer.svg.png/30px-1000px-Icon_Writer.svg.png)
از سال ۱۹۶۶، هنگامی که هانس ولف[۲] نوشت «در فنون صنعتی ایران، هیچ زمینهای به اندازه فرشبافی اهمیت ندارد و با وجود این، اطلاعات بسیار اندکی در چگونگی تکامل اولیه آن در اختیار ما میباشد»[۳]، تا به امروز دانستههای جديد ناچیزی در دسترس قرار گرفته است. در واقع شواهد و مدارک در مورد انواع منسوجات پیش از اسلام در ایران بسیار پراکنده است و ضرورت دارد با بررسی اینگونه نمونههای منسوجات باقی مانده تا به امروز و آنهایی که در آثار هنری و دیگر شواهد و مدارک و جنبههای غیرمستقیم بافت منعکس است، آن را تکمیل کرد.
فصل ششم: فرشهای پیش از اسلام
از سال ۱۹۶۶، هنگامی که هانس ولف[۴] نوشت «در فنون صنعتی ایران، هیچ زمینهای به اندازه فرشبافی اهمیت ندارد و با وجود این، اطلاعات بسیار اندکی در چگونگی تکامل اولیه آن در اختیار ما میباشد»[۵]، تا به امروز دانستههای جديد ناچیزی در دسترس قرار گرفته است. در واقع شواهد و مدارک در مورد انواع منسوجات پیش از اسلام در ایران بسیار پراکنده است و ضرورت دارد با بررسی اینگونه نمونههای منسوجات باقی مانده تا به امروز و آنهایی که در آثار هنری و دیگر شواهد و مدارک و جنبههای غیرمستقیم بافت منعکس است، آن را تکمیل کرد. برای مثال در این مورد میتوان نقشهای باقیمانده و شکلهای خیالی به دست آمده از حفاریها را ذکر نمود.[۶] در بحث حاضر تمرکز بیشتر بر منسوجاتی است که به دست ما رسیده است، و منظور نشان دادن گستردگی دامنه این بافتههای ایرانی و فنون کاربردی در آنها در طول زمان و از آن طریق فراهم نمودن زمینهای برای پیگیری مراحل تکاملی بافت فرش میباشد.
کار در هم تنیدن الیاف برای بافت پارچه در ایران به هزاره پنجم پیش از میلاد میرسد. در دو تابوت سفالی از دوران دالما[۷][۸] که محتوی آنها بقایای اجساد کودکان بوده و همچنین از پشته B در سهگابی در کردستان آثاری از منسوجات نقشدار و قطعات دیگری سالم به دست آمده است.[۹] آئينه مسی زنگ زده نوع ایلامی (هزاره چهارم پیش از میلاد) از گور دوم در سیلک[۱۰] واقع در شمال مرکزی ایران پیدا شده که تاریخ آن حدود ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد میباشد. تکههایی که به نظر میرسد پارچه نخی باشد و نخ آن به صورت «S» تابیده شده[۱۱]، سالم از زیر خاک به دست آمده و منسوجات دیگری از دورههای پس از هزاره سوم نسبتا سالم باقی مانده است. در تپه حصار، واقع در شمال شرقی ایران، دو خنجر مسی، و قطعههایی از پارچه سوخته در محوطه «III B» از ساختمان سوخته و با خاک یکسان گردیدهای پیدا شده و در جای دیگری از آن در گوری مربوط به بخش «III C» آثاری از بست لباس و چوب به دست آمده است.[۱۲] یک تیشه مسی از شوش که در دو تیکه پارچه پیچیده شده بود، و فقط آثاری از آنها باقی مانده و تجزیه و تحلیل پارچهها نشان داده، که هر دو از نخ پنبهاند که یکی درشت و دیگری ظریف بافته شدهاند.[۱۳]
در اواخر دومین هزاره پیش از میلاد، طناببافی شناخته شده بود و این شیوه بعدها در آرایش ریشههای فرش به کار گرفته میشود.[۱۴] در گورهای مارلیک در جنوب غربی دریای خزر، از تاریخ هزاره دوم یا آغاز هزاره اول[۱۵]، قطعاتی از بافتههایی که از جمله آنها طناب و باریکههای بافته شدهای است، به دست آمده است.[۱۶] علاوه بر آن آثاری از بافتهای چسبیده به سطح ظرف برنزی آبخوری از «گور ۳۹» که به نظر میرسد قبل از دفن، آن را دور ظرف پیچیدهاند، یافت شده است.[۱۷]
از گور ۱-C، به تقریب در محل کنونی قلعه کوتی در دیلمان، آئینهای به دست آمده که بقایای پارچه کنفی یا کتانی به آن چسبیده بوده و همچنین تکههایی از نخ کتانی یا کنفی پیدا شده که به ظاهر به عنوان نخ جواهرات آویز به کار میرفته است.[۱۸]
در حسنلو، نزدیک دریاچه ارومیه در آذربایجان، که در حملهای در اواخر قرن نهم پیش از میلاد ویران شده، «در قسمت مسطح IVB» آن، نمونههای بالنسبه زیادی از منسوجات، از آتشسوزی سالم مانده است.[۱۹] از جمله آنها تکههایی است با نخهای یک یا دولا که در آنان چرخشریس S و Z هر دو دیده میشود که به صورت پارچه بافته شده؛ ریشه، منگوله، گلولههای نخ و غیره باقی مانده است. یک نمونه آن، نوعی پرز دارد که با گرههای کوچکی در فواصل کار شده است. گرچه الیاف پارچه کاملا تجزیه نشده ولی کاربرد آن نامشخص است. در منسوجات به دست آمده از دو دوران برنز (مفرغ) و آهن که شامل مقدار زیادی پشم، همینطور الیاف داخلی گیاه؛ دومی با الیاف گیاهی نامشخص و موی بز میباشد.[۲۰] همچنین آثاری از منسوجات بر روی آبخوری نقره مانندی باقی مانده است که احتمالا بافته را برای نگهداری آن پیچیدهاند.[۲۱] حفاری در گور یک دختر جوان (گور ۳، منطقه P) در هفتوانتپه، شمال حسنلو که آن نیز مربوط به قرن نهم پیش از میلاد است، بقایای یک روسری پیدا شده که از پارچهای سادهباف، میباشد و همینطور، تکههای نخ که صفحههای برنزی تزئینی را محکم نگه میداشته است.[۲۲]
![](/images/thumb/1/1c/Pazyryk_Carpet-Hermitage_Museum-WikiRug.jpg/300px-Pazyryk_Carpet-Hermitage_Museum-WikiRug.jpg)
نمونه دیگری که نشانه فرش گره خورده و پرزدار بر آن است و امکان میرود در خاورمیانه باستان، بافته شده باشد در الواح سنگی در ورودی اقامتگاه پادشاهان دوره جدید آشوری میتوان یافت که با تیکلات پیلضر سوم[۲۳] (۲۷-۷۴۵ ق م) شروع میشود. این بافته با نقشهای هندسی تزئین شده که نشاندهنده تزئینات این گونه فرشها بوده[۲۴] و گویا در آن زمان چنین آذین میشده است. در اینباره گزنفون[۲۵] به فرشهای بافت دوران مادها اشاره دارد که از ظرافت خاصی برخوردار بودهاند و پادشاهان ایران از آنها استفاده مینمودند، اما هیچ یک از فرشهای این دورانها از جمله دوران هخامنشی سالم به دست ما نرسیده است.[۲۶] قدیمیترین فرش پرزدار نسبتا سالم مانده که در حفاریها به دست آمده در ناحیه کرگان ۵، محل پازیریک در کوههای التای، واقع در قسمت جنوبی سیبری میباشد که اغلب به اشتباه ایرانی شناخته میشود، حتی خود حفاریکننده تأکید بر ایرانی بودن آن دارد.[۲۷] ولی کرگان ۵ مربوط به تاریخ پایان قرن چهارم یا آغاز سوم پیش از میلاد است و بدین دلیل احتمالا متعلق به دوره هخامنشیان نمیباشد، هرچند نفوذ و انعکاس طرحهای فرش دوره هخامنشی در آن به خوبی عیان است. این فرش با اندازههای کامل خود سالم مانده است و طول و عرض آن ۲×۱/۸ متر میباشد که در آن متن به ۲۴ قاب مربع شکل تقسیم شده، و هر یک از مربعها، عناصری از گل و بوته شیوانده را در خود جای داده که نهایتا از نمونههای چهار پر آشوری گرفته شده است.[۲۸] حاشیه شامل پنج باریکه میباشد که با حاشیههای محافظ از هم جدا شده است و متشکل از نقشهای مربع سیاه، قهوهای و قرمز به تناوب میباشد که خطوط خارجی آنها به وسیله رنگ سیاه، برجسته گردیده است. در کنارههای آن نوارهای باریک قهوهای رنگی است که در لبهها سیاه میباشد.[۲۹] حاشیههای داخلی و بیرونی، نقش شیر عقاب را دارد که سر آن به عقب برگشته است؛ سرها در حاشیه بیرونی سوی به سمت چپ دارد و آنکه درون است، سویش به سمت راست میباشد. در حاشیه دوم از بیرون ردیف اسبان با دمهای بافته شده، در بعضیها مردان سوار بر آنانند و در بعضی دیگر مردان در کنار اسبان، پیاده روانند و کلاه بر سر دارند؛ رنگ زمینه فرش قرمز زنگ آهن است. پیکر مردان پیاده شباهت به حاملان هدایا در برجسته کاریهای تخت جمشید دارد[۳۰] و همین نقشمایههاست که اساسا آن را یک فرش با منشأ ایرانی مینمایاند. در گوشه یکی از باریکهها، دو دایره که گلهای سرخی در مراکز هر یک نقش شده و همین مورد اهل فن را به این فکر واداشته که شاید فرش صفحه بازی بوده است[۳۱]، و با توجه به این واقعیت که مردان یا پیادهاند یا بر اسبان سوارند، در تضاد با نقشهای تخت جمشید میباشد و همین امر گویای آن است که این نقشهای حاشیه، برداشت دوری از اصل نقشهای هخامنشی میباشند. باریكه حاشیه مرکزی شامل عناصر گل و بوته شیوانده، مشابه آنانی است که در مربعهای مرکزیاند و به رنگ قرمز زنگ آهن، سفید و سیاه در زمینه قهوهای روشن میباشند. حاشیه دیگر، شامل نقشهای حیوانات خالدار به رنگ قرمز با سرهای پایین آورده شده در زمینه نارنجی میباشد؛ این نقشها توسط حفار فرش، گوزن زرد[۳۲] قلمداد شده است[۳۳]، در کفلهای این حيوانات نقشمایههای هخامنشی «نقطه و کوماه نقش شده[۳۴] و باریکههای چند رنگ منقش تا پشت و گردن حیوان کشیده شده است، اما وضعیت اندام نسبتا طبیعی و حالت سر پایین آورده شده حیوان، چنین دلالت دارد که فرش بافته آسیای مرکزی با سیبری است، جایی که این حیوان در کل با آن حالت تصویر طبیعی خود، بومی آن بوده است.[۳۵] پرزها دارای گره متقارن است، و فرش حدود ۳۹ رجی است.[۳۶] لازم به یادآوری است که در کرگان ۲ در باش آدار[۳۷] در التای، حدود ۱۰۰ سال پیش از کرگان ۵ پازیریک، قطعههای فرشی به دست آمده که ظریفتر از فرش پازیریک[۳۸] میباشد و این فرش حدود ۸۵ رجی میباشد[۳۹] و قطعات آنچنان قطعه، قطعه است که امکان تعیین طرح یا مورد مصرف آن را غیر ممکن میسازد.
غیر از موارد فوق بقایای هیچگونه فرش پرزدار با گره پیش از دوره ساسانی به دست نیامده است، گرچه قطعات منسوجات پشمی مربوط به دوران پارتیها فراوان است. تعدادی از این گونه قطعات از گورهایی در گرمی، در آذربایجان شرقی، نزدیک مرز روسیه گزارش شده که به رنگهای آبی، نارنجی، قهوهای و کرم میباشند و در میان مجموعه طرحهای آنها، نقشمایههای صلیب شکسته (گردونه مهر یا پیچ) و نقشهای شطرنجی دیده می شود، همینطور طرح حاشیه مفتاح يونانی (زنجیره یونانی)[۴۰] در میان آنها وجود دارد. در شهر قومس، ناحیهای در گرگان، قسمتی از جامه نمدی به رنگ سیاه یا قهوهای که بخشی از یقه و شانه چپ آن سالم مانده، در حفاری به دست آمده که تاریخ آن مربوط به نیمه اول قرن نخستین قبل از میلاد میباشد. ریسمان ابریشمی که ظاهرا به قسمت باز يقه بسته میشده، قدیمیترین قطعه ابریشمی میباشد که تا به حال در حفاریها از ایران به دست آمده است. قطعات نمد به رنگ قرمز و سیاه نیز از دوران پارتیان در شهر قومس پیدا شده است.[۴۱] ریسمان کنفی و بقایای دیگر منسوجات از دوران پارتیان در گورهای نوروزمحله در ساحل دریای خزر به دست آمده است.[۴۲]
از دوران ساسانیان میراثی غنی از منسوجات به صورت تصاویر و اشارات ادبی باقی مانده[۴۳]، اما از این دوران تنها در شهر قومس است، که منسوجات واقعی به جای مانده است.[۴۴] این منسوجات شامل قطعاتی چند به رنگ زرد و پرزدار میباشند که به عنوان فرش قلمداد شدهاند، و بافتههایی از پشم یا پشم و نخ پنبه، بعضیها نقشدار؛ قطعه باریکهای به رنگهای قرمز یا نارنجی، سفید و آبی؛ دیگری باریکهای با رنگهای قهوهای و سفید؛ لفافی سفیدرنگ که با نخ سبز منقش شده؛ قطعهای که بر آن گل نیلوفر نقش زدهاند؛ و دیگری با زمینه آبی و سفید «مرواریدگون»، و قطعاتی هم از نخ پنبه در محل پیدا شده است.[۴۵] یکی از این قطعات به دست آمده شهر قومس به عنوان زیلو قلمداد شده است[۴۶]، اما این تعیین هویت جای بحث و بررسی دارد.[۴۷]
پانویس
- ↑ Karen S. Rubinson
- ↑ Hans Wulff
- ↑ هانس ولف (Hans Wulff)، صفحه ۲۱۲.
- ↑ Hans Wulff
- ↑ هانس ولف (Hans Wulff)، صفحه ۲۱۲.
- ↑ برای مطالعه خلاصه تمامی مدارک در این رابطه، به قوامی مراجعه شود.
- ↑ Dalma
- ↑ سرامیک عصر مفرغ زاگرس.
- ↑ لوین (Levine)، صفحه ۱۸۰.
- ↑ Sialk
- ↑ پفسيتر، صفحات ۲۰۲-۲۰۱ و تصویر ۱۳ و ۳۲B؛ گیرشمن (Ghirshman)، ۱۹۳۸، صفحه ۶۴ و تصویر ۲۹/۱۳.
- ↑ اشمیت (Schmidt)، صفحه ۲۰۱ و تصاویر یک و ۵۰.
- ↑ لوکسن (Lecaisne)، صفحه ۱۶۲ و ساپل (Supple)، تصویر ۴۳.
- ↑ [ویکیفرش: برای اطلاعات بیشتر به "فصل سوم: فرشهای پرزدار با گره؛ ساختار و فنون" و "فصل پنجم: فرشهای بدون پرز یا تختبافت؛ ساختار و فنون بافت" مراجعه شود.]
- ↑ موسکارلا (Muscarella)، صفحات ۱۷-۴۱۶.
- ↑ نگهبان ۱۹۶۴، شکل ۸۸ و صفحه ۵۰.
- ↑ نگهبان، ۱۹۸۳، صفحه ۷۷ و یادداشت ۵۰.
- ↑ اگامی و دیگران (Egami et all)، ۱۹۶۵، صفحه ۳۱ و تصویر ۷۵ / ۹۰ – ۸۸.
- ↑ دایسون (dyson) و موسکارلا (Muscarella)؛ مود دو شوئنسی (Maud de Schauensee)، تماس شخصی.
- ↑ دوشوئنسی، تماس شخصی.
- ↑ پرادا (Porada)، صفحه ۲۹۷۱ تصویر ۱۴۸۸.
- ↑ برنی (Burney)، صفحات ۳۵-۱۳۴، شکل ۸ و تصویر ۱۷a/۴a.
- ↑ Tiglath Pileser
- ↑ البندا (Albenda).
- ↑ Xenophon
- ↑ کوروشنامه (Cyropaedia) ۵/۵/۷، ۸/۸ و ۱۶-۱۵؛ ولف ۲۱۲.
- ↑ رودنکو (Radenko)، ۱۹۷۰، صفحه ۳۰۴.
- ↑ البندا، صفحه ۳.
- ↑ رودنکو، ۱۹۶۸، صفحه ۴۰FF؛ آیدم، ۱۹۷۰، صفحه ۲۹۸FF.
- ↑ گیرشمن ۱۹۶۴، صفحه ۱۸۴، تصویر ۲۳۱ و صفحه ۱۷۶، تصویر ۲۲۲.
- ↑ جتمار (Jettmar)، صفحه ۱۲۱.
- ↑ Cervus Dama
- ↑ رودنکو، ۱۹۶۸، صفحه ۴۲.
- ↑ گیرشمن ۱۹۶۴، صفحه ۲۳۹ و تصویر ۲۸۶.
- ↑ رابینسون (Rubinson)، فارکاس (Farkas)، صفحه ۲۵-۲۴.
- ↑ رودنکو، ۱۹۶۸، صفحه ۴۹-۴۸؛ آیدم (Adem)، ۱۹۷۰، صفحه ۳۰۲.
- ↑ Bash Adar
- ↑ [ویکیفرش: برای اطلاعات بیشتر درباره فرش پازیرک به "فرش پازیریک" در دانشنامه جهان اسلام مراجعه شود.]
- ↑ رودنکو، ۱۹۶۸، صفحه ۴۹؛ آیدم، ۱۹۷۰، صفحه ۳۰۲.
- ↑ متسون (Matheson)، صفحه ۷۵.
- ↑ هانزمان (Hansman) و استروناک (Stronach)، ۱۹۷۰a، صفحات ۵۲-۴۹؛ نانوم (Nunome)، صفحات ۴۳-۳۴۱.
- ↑ اگامی (Egami) و دیگران، ۱۹۶۶، متن ژاپونی، صفحات ۱۴، شکل ۲/۱، ۱۷ شكل ۳؛ ترجمه انگلیسی صفحه ۱۸.
- ↑ [ویکیفرش: برای اطلاعات بیشتر درباره بهارکسری به "بهارکسری" در دانشنامه جهان اسلام مراجعه شود.]
- ↑ اكرمان (Ackerman)، صفحه ۶۹۱FF؛ بیر (bier)، صفحات ۲۵-۱۱۹.
- ↑ هانزمن و استروناک، ۱۹۷۰۵، صفحه ۴۰؛ آیدم ( ۱۹۷۰b ،(Idem، صفحات ۵۵ – ۱۵۴. تصاویر ۴-۱ و صفحه ۱۵۴ شکل ۷؛ بیر (Bier)، صفحات ۱۱۹ و ۱۲۳؛ قوامی (Kawami)، ضمائم.
- ↑ فوگل سانگ (Vogel Sang)، ایستوود (Eastwood).
- ↑ [ویکیفرش: برای اطلاعات بیشتر به "فصل پنجم: فرشهای بدون پرز یا تختبافت؛ ساختار و فنون بافت" مراجعه شود.]
منابع
یارشاطر، احسان. ۱۳۸۴. تاریخ و هنر فرشبافی در ایران (بر اساس دایرهالمعارف ایرانیکا). تهران: نیلوفر.