تاریخ فرش ایران/فرش‌های بدون پرز یا تخت‌بافت؛ ساختار و فنون بافت

از ویکی‌فرش
پرش به ناوبری پرش به جستجو
1000px-Icon Writer.svg.png نوشتهٔ سارا بی. شریل[۱]، ویراستی از این مقاله پیشتر با این شناسه نشر یافته‌ است: یارشاطر، احسان. ۱۳۸۴. ت‍اری‍خ‌ و ه‍ن‍ر ف‍رش‌ب‍اف‍ی‌ در ای‍ران‌ (ب‍ر اس‍اس‌ دای‍ره‌ال‍م‍ع‍ارف‌ ای‍ران‍ی‍ک‍ا). تهران: ن‍ی‍ل‍وف‍ر.

بیشترین ساختار در بافت فرش‌های تخت ایرانی متعلق به گروهی است که توسط اهل فن، آنها را اصطلاحا «بافت تداخلی» عنوان می‌نمایند که مشخص کننده ساده‌ترین شیوه‌ای است که در آن هر نخ الياف به تناوب از زیر و روی نخ‌هایی می‌گذرد که در مسیرش کشیده شده‌اند.[۲] شیوه «بافت تداخلی» می‌تواند در بر دارنده یک، یا چند مجموعه از تارها (عوامل طولی یا عمودی) و پودها (عوامل افقی) باشد.

فصل پنجم: فرش‌های بدون پرز یا تخت‌بافت؛ ساختار و فنون بافت

بیشترین ساختار در بافت فرش‌های تخت ایرانی متعلق به گروهی است که توسط اهل فن، آنها را اصطلاحا «بافت تداخلی» عنوان می‌نمایند که مشخص کننده ساده‌ترین شیوه‌ای است که در آن هر نخ الياف به تناوب از زیر و روی نخ‌هایی می‌گذرد که در مسیرش کشیده شده‌اند.[۳] شیوه «بافت تداخلی» می‌تواند در بر دارنده یک، یا چند مجموعه از تارها (عوامل طولی یا عمودی) و پودها (عوامل افقی) باشد. دامنه ساختارهای بافت تخت ایرانی می‌تواند از یک تداخل ساده یا یک مجموعه از تارها و یک مجموعه از پودها در انواع شکل بافت ساده تا انواع بافت‌های ترکیبی، شامل مجموعه تارها و پودهای اضافی و یا هر دو آنها باشد. همچنین امکان دارد نقش و نگارگری و تزئین از طریق انواع شیوه‌های بافت تخت، از جمله با به کارگیری تار یا پود اضافی و یا آمیزه‌ای از آنها، انجام گیرد. گاهی نقش‌مایه کوچکی در شیوه پود اضافی کار می‌شود که به «گره خورده، پرزدار» معروف است.[۴] دو گروه اساسی دیگر در بافت منسوجات از جمله در فرش‌های تخت‌بافت ایران به صورت پود «دوقلو» (چرخان)[۵] و «پود پیچ» دیده شده است.[۶] فرش‌های تخت‌بافت روی یک دستگاه فرش‌بافی به صورت یک قطعه طولی یا اگر دستگاه باریک باشد به صورت دو قطعه طولی بافته می‌شود و سپس کناره‌های طولی را به هم می‌دوزند که اثری به صورت «درز»، در وسط بافته به جا می‌گذارد. دستگاهی که برای فرش تخت‌بافت به کار می‌رود بر اساس همان نوعی است که برای فرش پرزدار استفاده می‌شود.[۷] ایلات و عشایر به طور معمول از دستگاه افقی که در زمین نصب می‌شود استفاده می‌نمایند که برچیدن آن در موقع کوچ دوبار در سال بسیار ساده است. بعضی از این گروه‌ها، دستگاه‌های عمودی هم به کار می‌برند، برای نمونه بافندگان شاهسون که محل ییلاق آنها بر دامنه کوه‌های بلند قرار دارد، جایی که هوای آن سرد است و کار در داخل چادر انجام می‌گیرد. در این چادرها جا محدود است؛ بنابراین از دستگاه‌های عمودی (دیواری) استفاده می‌نمایند. روستاییان مایلند دستگاه‌های عمودی به کار برند که همیشه در جایی به صورت ثابت نصب می‌شود. اما مشاهده شده، بعضی از ایلاتی که مدت زیادی از تخته قاپو شدن آنها نمی‌گذرد، از جمله بختیاری‌ها، دستگاه‌های افقی سنتی خود را حتی در خانه‌های روستایی خود ترجیح می‌دهند.
دستگاه‌های عمودی توسط بافندگان شهری نیز برای بافت فرش‌های تخت به کار گرفته می‌شود. از کارگاه‌های ایرانی که بیشتر فرش‌های پرزدار برای دربار صفوی و داد و ستد می‌بافته‌اند، تنها فرش‌های تخت‌بافت شناخته شده تا این تاریخ (از دوره قدیم یعنی قرن‌های ۱۱-۱۰ه.ق (۱۶-۱۷م)، نمونه‌های فرشینه‌بافی است از ابریشم، با تزئینی به صورت سوزن‌دوزی با نخ ابریشمی که به آنها نخ‌های نازکی از طلا یا نقره (اصطلاحا زربفت یا سیم بفت) پیچیده‌اند[۸]، این نوع فرش‌ها همراه با بعضی از فرش‌های پرزدار ابریشمی که به طریق مشابه بافته می‌شدند، کار کارگاه‌های کاشان بوده‌اند و این کار بیشتر در دوران حکومت شاه عباس اول ۱۰۳۸-۹۹۶ه.ق (۱۶۲۹-۱۵۸۸م) انجام می‌گرفته است و جزء گروه فرش‌های پلونیزی می‌باشند.[۹]
ساختارهای بسیار متنوعی در بافت تخت توسط ایلات، عشایر و روستاییان در سراسر ایران، یعنی در بافته‌هایی چون فرش تخت و در سایر اقلام مانند جوال و خورجین و وسایل تزئینی اسب و شتر و آذین چادر و غیره به کار می‌رود.[۱۰]

بافت ساده

ابتدایی‌ترین نوع تداخل تار و پود را در هم، ساده‌بافی می‌گویند.[۱۱] این نحوه بافت با گذراندن ردیف‌های متوالی پود از زیر و روی تارها به طور متناوب، بافته می‌شود. اگر تارها و پودها فضاهای مساوی اشغال کرده باشند، این گونه ساختار «بافت ساده متعادل» و یا بافت حصیری نامیده می‌شود[۱۲] و اگر پودها زیاد فشرده شده باشند به طوری که تارها نهان یا تقریبا در نهان قرار گیرند، این نوع ساختار را «بافت ساده پودنما»[۱۳] یا بافت فرشینه می‌نامند. در ایران این نوع ساختار را گلیم (ترکی کلیم) می‌گویند. برعکس اگر تارها آن‌چنان نزدیک به هم فشرده شوند که پودها را بپوشانند، این گونه ساختار را «بافت ساده تارنما» یا بافت جاجیم نام می‌برند.[۱۴]
در فرشینه‌بافی، پودها، ممکن است پیوسته (از یک لبه به لبه دیگر فرش برده شوند) یا به صورت ناپیوسته (یا منقطع که از نیمه راه یعنی از اطراف تارهای مجاور مربوط به رنگ دیگر که طرح را به وجود می‌آورد، بر می‌گردند.) باشند.
امکان دارد پودهای ناپیوسته به طرق مختلف بافته شوند تا شکل‌های بافتی مختلفی را به وجود آورند. گاهی در این‌گونه بافت‌های منفرد؛ بعضی از این نتایج می‌تواند مشخصه منطقه یا گروه ایلی خاصی باشد. پودهای ناپیوسته ممکن است در هم تداخل نمایند و یا از هم جدا بمانند. در مورد دوم، پودهای ناپیوسته در مرز بین دو رنگ بر می‌گردند و با تارهای مجاور به هم متصل نمی‌شوند و همین شکافی بین آنها باقی می‌گذارد از همین رو است که این نوع بافت را «فرشینه‌بافی چاک‌دار» می‌نامند.[۱۵] این چاک‌ها ممکن است دوخته شوند ولی در بافت ایرانی، معمولا این کار انجام نمی‌گیرد. مرز بین دو رنگ همچنین می‌تواند به صورت »دم‌چلچله‌ای» باشد.[۱۶] دم‌چلچله‌ای شیوه‌ای است که در آن یک تار مشترک است، یعنی دو پود ناپیوسته با دو رنگ متفاوت به منطقه مرزی خود که می رسند، پیش از بازگشت به منطقه رنگ خود، دور یک تار مشترک پیچیده می‌شوند. سومین شیوه دو پود ناپیوسته، در جایی که دو رنگ مختلف با هم برخورد می‌نمایند، به صورت «یک پیچی» یا «دو پیچی» به هم قلاب می‌شوند که در آن پودهای رنگی یک منطقه در محل اتصال، در بین دو تار مجاور هم به دور پودهای رنگ دیگر پیچیده می‌شوند و نقطه پیوند محکم و پیراسته تری از بافت چاک‌دار و دم‌چلچله‌ای ایجاد می‌نمایند. در بافت یک پیچ[۱۷]، هر یک از پودهای ناپیوسته یک رنگ، دور نظیر خود از پود رنگ مجاور پیچیده می شود. در پودهای ناپیوسته دو پیچی، پودها دور همدیگر به صورت جفت پیچیده می‌شوند، و ایجاد شکل یکنواخت‌تری می‌نمایند؛ در این حالت در جایی که در منطقه با دو رنگ متفاوت با هم برخورد می‌نمایند، روی قطعه بافته شده " صاف است[۱۸]، اما در پشت قطعه، خط برجسته‌ای به وجود می‌آید[۱۹]، بافت دو پیچی بخصوص، خاص فرشینه‌بافی بختیاری است.[۲۰] فرش‌های فرشینه‌باف که با بافت چاک‌دار، دم‌چلچله‌ای و یا یک‌پیچی مشخص می‌شوند، پشت و رو می‌باشند و از هر دو طرف یکسان به نظر می‌رسند، مگر این که تزئین اضافی در آن بافته شود.
شیوه‌هایی که تا کنون مورد بحث قرار گرفت در فرشینه‌بافی اروپایی هم به کار می‌رود؛ در این باره پدر پل سیمون لهستانی ۱، که از اعضای فرقه کارمیلیت‌ها۲ می‌باشد، در سال ۱۰۱۶ه.ق (۱۶۰۸م) از کاشان دیدن می‌نماید و در یادداشت‌های خود درباره تشابه فرشینه‌بافی کاشان، از عبارت «منسوجاتی از نوع فرشینه‌های كلفت کارگاه‌های فرانسه - فلاندر»[۲۱] که نام آن در فرشینه‌بافی نزد اروپاییان شهره خاص و عام است، استفاده می‌نماید.

بافت شناور

گروه دیگری از شیوه بافت وجود دارد که در بردارنده تنها یک مجموعه از تارها و یک مجموعه از پودها است و به بافت شناور معروفند. این بافته‌ها بر حسب تارها و پودهایی مشخص می‌شوند که بجای اینکه صرفا به تناوب از زیر یک عنصر و از روی عنصر مقابل آن عبور نمایند، یعنی آن گونه‌ای که در بافت ساده متداول است، در یک نوبت از زیر و روی بیش از یک عنصر می‌گذرند، و این فاصله‌های طولانی‌تر با عنوان «شناوری» معروفند. یک نوع از این شیوه بافت شناور، بافت «جناغی» یا «جناقی» است[۲۲] که به خط‌های شناور اریبی مشخص می‌شوند[۲۳] و در بعضی از بافته‌های ایلی و روستایی ایران دیده می‌شود و گاهی در ترکیب با ساختارهای دیگر، برای تزئین فرش‌های تخت به کار می‌رود. در این روش، پود در گذر خود به جای شناوری یک در میان از زیر و روی تار مشابه (تغییر مکانی)، هر بار از زیر و روی بیش از یک تار شناور می‌شود و برای توازن در هر ردیف در همان تارها، از آن سوی ردیف قبلی عبور می‌نماید، و حاصل بافت اریب خواهد بود که بر حسب مورد، تشکیل نقش‌های جناقی، زیگزاک و لوزی را می‌دهد (تصاعدى). شکل ۱۹، بافت ساده جناقی را نشان می‌دهد که در بعضی از فرش‌های ایلات و عشایر مشاهده شده است، و در آن هر پودی از روی دو و نیز از زیر دو تار می‌گذرد (به آن نسبت ۲:۲ می‌گویند). در این روش با نسبت‌های مختلف فاصله شناوری، می‌توان به نتایج متفاوتی رسید. جهت شیب در بافت اریب به صورت «S» یا «Z» (بر حسب این که جهت بخش میانی حرف S یا Z چه شیبی را اختیار کند) می‌باشد. برای نمونه جهت شیب در شکل ۱۹، S می‌باشد، نسبت اریب و جهت شیب را می‌توان به صورت «۲S۲» یا تناوبی آن بر حسب شیب به شکل (۲/۲) بیان نمود («۲Z۲» را هم می‌توان به صورت «۲/۲» نوشت). در روی معکوس بافت، اریب شیب در جهت عکس می‌باشد.
نوعی بافت تار شناور که از بافت ساده حاصل می‌شود[۲۴] و روشی است که شاهسون‌ها آن را ترجیح می‌دهند[۲۵] و بر پایه، هم تغییر مکانی، و هم «تصاعدی» است تا این‌که تنها متکی به شیوه دومی باشد، آن گونه که در بافت جناقی مرسوم است.
نمونه‌ای که در شکل ۲۰ نشان داده شده پودها از زیر سه تار و روی یکی به صورت ردیف‌های متناوب (۳:۱) و از زیر یک و از روی یک تار (۱:۱)، در ردیف‌های تداخلی (شیوه‌ای از تغییر مکانی) گذشته‌اند؛ بعلاوه گذر بود از زیر سه تار، با گذر از روی یک تار در ردیف‌های متوالی متوازن می‌شود (به شیوه تصاعدی). تارها در این گونه بافته‌ها از جلوی بافته شناور می‌گردد (قسمت روی آن در شکل ۲۰ دیده می‌شود)؛ سمت معکوس آن شناور بودن پود را نشان می‌دهد.

بافت ترکیبی (یا بافت مرکب)

علاوه بر پودپیچی، با پود زمینه و یا پود اضافی یا پیچش طرح‌نما، بافندگان ایلات و عشایر و روستایی بافت‌های ترکیبی دیگری به کار می‌برند که ممکن است «تکمیلی» و یا «الحاقی» باشد.[۲۶] بر عکس بافت ساده (چه متعادل باشد و چه پودنما یا تارنما)، که در ساختار آن، تنها یک مجموعه از تارها و یک مجموعه از پودها وجود دارد، بافت‌های ترکیبی شامل بیش از یک مجموعه از تارها یا پودها و یا هر دو می‌باشند. در بافت‌های که مجموعه‌های اضافی تار و يود، ذیمدخل در اساس ساختار شود، به آنها مجموعه «تکمیلی» می‌گویند؛ ساختار حاصل ممکن است «دورو» باشد (یا نباشد) و مناطق رنگ‌ها یا شناوری‌هایی که نقش‌ها را شکل می‌دهند، ممکن است پشت و روی یکسان یا پشت و روی معکوس داشته باشند. تار و پود «الحاقی» در اساس ساختار، ذیمدخل نمی‌باشند، بلکه فقط به منظور ایجاد طرح، اضافه می‌گردند. ممکن است تار و پودهای الحاقی یا تکمیلی برای ایجاد نقش و یا غنا بخشیدن به بافت زمینه به کار روند. محصول حاصل برحسب مورد «نقش حاصل از تار» یا «نقش حاصل از پود» تعریف می شود.
بافت‌های ترکیبی که در بافته‌های ایلات و عشایر و روستایی به کار گرفته می‌شوند شامل شیوه زری‌بافی یا نقش‌زنی به سبک پود شناور الحاقی می‌باشد[۲۷]، که ممکن است این کار در زمینه بافت ساده پودنما (گلیم) یا در زمینه بافت ساده تارنما (جاجیم) به کار رود. شناوری پودها ممکن است پیوسته باشد (از این شیرازه تا به آن شیرازه ادامه یابد) و یا ناپیوسته (که به طور گسترده در فضاهای جادار قطعه به کار رود) و یا این‌که ممکن است تعداد متغیری از تارها را در بر گیرد.
در بافت ترکیبی تکمیلی، مجموعه ثانوی از تارها و پودها را می‌توان بر روی کل گستره ساختار به کار برد یا محدود به باریکه‌های تزئینی نمود (عمودی، در جهت تارها) و یا در قطعه‌های تزئینی (افقی در جهت پودها) از آن استفاده نمود. می‌توان نخ‌هایی با رنگ‌های متضاد در مناطق نقش‌دار روی بافته[۲۸] جایگزین کرد، تا عناصر به کار گرفته نشده در روی ساختار، در پشت بافته شناور شوند و یا می‌توان یکسان‌تر در سراسر بافته به کار گرفت. در هر وضعیت پشت و روی بافته مشابه است، اما رنگ‌ها در دو سوی یعنی پشت و روی بافته، معکوس می‌شود.

پود چرخان (دوقلو)

نوع دیگری از ساختار ترکیبی (یا مرکب) که برای تزئین زمینه بافته به کار می‌رود، پود چرخان است[۲۹]، که در آن یک جفت پود در رنگ‌های متضاد دور یکدیگر پیچیده می‌شوند و تارهای متوالی را در خود محصور می‌نمایند تا ردیفی از خط‌های مورب را ایجاد نمایند، پیچیدن پود چرخان ممکن است فقط در یک جهت[۳۰] یا در جهت عکس آن هم باشد.[۳۱]

پیچ‌باف (پودپیچی)

بافندگان ایلات و عشایر و روستایی انواع شیوه‌های پیچ‌بافی را به کار می‌گیرند که در آن پود در هر نوبت معمولا دور دو یا چند تار پیچیده می‌شود. این پیچ‌بافی ممکن است کل سطح یک قطعه را بپوشاند[۳۲] و یا اینکه فقط به عنوان یک نقش تزئینی بر روی فرشینه بافی اضافه گردد. در بعضی از قطعات، زمانی که پیچ بافی کل سطح را بپوشاند، ممکن است پود ساده زمینه (۱:۱) از میان دو ردیف پود پیچ بگذرد، که در آن صورت پیچ‌بافی نسبت به پود زمینه، کار الحاقی تلقی می‌شود[۳۳]، چنین پیچ‌بافی الحاقی به «پودپیچی اضافی» موسوم است. بافت‌های تخت در ایران کلا از پیچ‌بافی با پود زمینه یا بدون آن، تشکیل می‌شود که اغلب به نام «سماخ» یا «سماق» نامیده می‌شود که کلمه از منشأ بحث انگیزی نشأت گرفته است. پیچ‌بافی را می‌توان چنان بافت که ایجاد خط افقی، اریب و یا عمودی بنماید.[۳۴] مراحل پیچیدن را می‌توان به وسیله تعدادی تار یا جفت تار و فاصله پودها که به دور تار می‌گردد، طرح‌ریزی نمود و صور آن عبارتند از «جلو از رو» (fo)، «جلو از زیر» (fu)، «پشت از رو» (bo) و «پشت از زیر» (bu). نمودار شکل ۲۶ نشان‌دهنده پیچ‌بافی به توالی «جلو از رو ۴ تار» و «پشت از زیر ۲ تار» می‌باشد و چون پیچ‌بافی ادامه یابد، ردیفی از فاصله‌های اندک مایلی (شیب‌داری) در سطح رویی قطعه ایجاد می‌شود. امکان دارد کلیه این فاصله‌های اندک مایل، به یک جهت متمایل باشند که به عنوان «سماخ ساده»[۳۵] معروف است و یا ممکن است در ردیف‌های متوالی وارون گردند (جهت شیب عکس شود) تا شکل جناقی ایجاد نماید، که به «سماخ عکس» معروف می‌باشد.[۳۶] شکلی از پیچ‌بافی معروف؛ با عنوان «سماخ معکوس» بافته می‌شود که در آن فاصله‌های کوتاه پیچ‌بافی در سطح رویی بافته و فاصله‌های بلند در پشت آن می‌باشد (شکل ۲۸) که نشانگر توالی به صورت، پشت از رو ۲ تار، جلو از زیر ۴ تار، پشت از رو ۲ تار (یا ,Bo , Bo, Fu) می‌باشد، در ضمن این‌گونه بافت، هم به عنوان بافت زمینه و هم به عنوان بافت تزئینی در بعضی از قطعه‌های تخت‌بافت ایران، بخصوص در شاهسون‌های شمال غربی ایران دیده می‌شود. در سماخ معکوس فاصله‌های کوتاه‌تر درجه شیب کمتری از فاصله‌های بلندتر دارند، که به سماخ معکوس ویژگی ظاهری متفاوتی از سماخ بافت ساده یا سماخ عکس می‌دهد.
پیچ‌بافی اریب با پود اضافی را می‌توان به عنوان تزئین در زمینه بافت ساده به کار گرفت که ایجاد نوعی ساختار بافت ترکیبی می‌نماید. این کار بخصوص برای جلوه‌گری نقش‌مایه‌هایی که در رنگی متضاد با رنگ زمینه مجاور کار شده، استفاده می‌شود. در شکل ۲۹ این ساختار به صورت توالی، جلو از رو ۴ تار، پشت از زیر ۲ تار، جلو از رو ۴ تار، پشت از زیر ۳ تار، جلو از رو ۴ تار و پشت از زیر ۲ تار (Fo, Bu ،Fo, Bu , Fo, Bu) می‌باشد، که خط اریبی در سطح رویی زمینه ساده به وجود می‌آورد.

فرش‌های زیلو

نوعی فرش تخت‌بافت کاملا متفاوت در ایران بافته می‌شود که کف‌پوشی کلفت و ارزان‌قیمت می‌باشد و به زیلو معروف است. این محصول معمولا از نخ پنبه بافته می‌شود هرچند در گذشته گه‌گاهی از پشم هم استفاده می‌شده است و بر دستگاهی بافته می‌شود که به نام «دستگاه زیلوباف» معروف است و تولید آن بیشتر برای مصارف محلی است تا برای صادرات به نقاط دیگر.
ساختار فرش زیلو، بافت ترکیبی است. نوعی خاص از بافت ساده پودنما با دو مجموعه تار و پودهای جفتی که نسبت به یکدیگر تکمیلی می‌باشند.[۳۷] این ساختار، مشخصه کلی فرش می‌باشد تا مشخص کننده محدوده و مناطق خاصی. هر یک از دو مجموعه تارها کارکرد متفاوت و اساسی دارند. یک مجموعه از تارها به عنوان تارهای اصلی یا تارهای محافظ شناخته می‌شوند که با پودها تداخل می‌نمایند تا ساختار بافته را تشکیل دهند. تارهای دیگر، به نام تارهای داخلی[۳۸]، و با تعیین این‌که، پودها در کدام طرف بافته ظاهر خواهند شد، نقش‌ها را کنترل می‌نمایند؛ خود تارهای داخلی را در هیچ یک از سطح‌ها نمی‌توان دید. این مجموعه تارهای داخلی مشخصه فرش زیلو از دیگر تخت‌بافت‌های ایرانی است. در مجموعه پودها، که به صورت «پیوسته» و «جفتی» کار شده‌اند و نقش را شکل می‌دهند، نسبت به یکدیگر «تکمیلی» می‌باشند؛ و معمولا در رنگ‌های مختلف‌اند. وقتی پودی از یک رنگ روی یک سطح ظاهر می‌شود، پودی از رنگ دیگر در همان ناحیه در سطح طرف دیگر نمود پیدا می‌نماید. بنابر این دو روی زیلو به شکل معکوس هم می‌باشند (یا به عبارت دقیق‌تر پشت، عکس روی آن می‌باشد). هنگامی که پودها فقط دو رنگ باشند، این، رنگ‌ها هستند که در ناحیه همانند نقش در هر یک از سطح‌ها معکوس شده‌اند، آن‌گونه که در یک بافته، خط نوشته در تصویر آئینه در جهت مخالف ظاهر می‌شود. در الگوی بافت ساده این ساختار[۳۹]، پودها (در هر دو روی بافته) روی سه تار شناور می‌شود (یکی داخلی، یکی محافظ، یکی داخلی) و بعد، از زیر یک تار محافظ می‌گذرد، و این کار پیش از آنکه در فاصله بعدی از روی سه تار شناور شود، انجام می‌گیرد.
طبق منابع ادب فارسی، فرش‌های معروف به زیلو از زمان‌های قدیم، دست کم از قرن چهارم ه.ق (۱۰ میلادی) در ایران بافته می‌شده است [۴۰]، اما معلوم نیست با همین شیوه بافت و مواد اولیه زیلوهای امروزین، این کار انجام می‌گرفته است. کهن‌ترین زیلوی تاریخ‌‌دار نمونه نوع اخیر به تاریخ ۸۰۷ه.ق (۱۴۰۵م) بافته شده است.[۴۱] امروزه زیلو معمولا در مساجد، خانه‌ها، اتاق‌های مهمانخانه‌ها، ادارات و مغازه‌ها یافت می‌شود. بعضی از این قطعه‌ها بخصوص آنهایی که وقف مساجد شده‌اند تاریخ و دست‌نوشته دارند. منطقه اطراف یزد، بخصوص روستاهای میبد و اردکان سابقه طولانی و شهرتی در بافت این‌گونه فرش‌ها دارند.

شیرازه و ریشه‌های فرش

لبه‌های فرش‌های تخت‌بافت موازی تارها، مانند فرش‌های پرزدار ممکن است به صورت کناربافی از پود زمینه و یا با پیچیدن پود اضافی بر روی دو یا چند جفت تار به شکل موازی یا به شکل انجام گیرد. اگر شکل روی بیش از دو جفت تار پیچیده شود، ممکن است پود اضافی فوق‌العاده‌ای در رنگ متضاد، به طور عمودی بر روی قسمتی از شیرازه، به عنوان تزئین بیشتر، پیچیده شود.
شیوه‌های متعددی برای تمام کردن بالا و پایین فرش‌های تخت‌بافت به کار گرفته می‌شود[۴۲]، که می‌توان در دو گروه اصلی طبقه‌بندی نمود. این کار را ممکن است با برگردان چند سانتی‌متر به زیر بافته، به صورت تو گذاشتن لبه و دوختن آن انجام داد یا انتهای تارهای آزاد را به صورت ریشه‌های بافته در آورد. ریشه‌های بافته شده را می‌توان به شیوه‌های گوناگونی شکل داد:

۱- می‌توان قسمت انتهای تارها را گروهی یک گره زد.[۴۳]
۲- می‌توان گروهی از تارهای پشت سر هم را به صورت ردیف‌های متوالی به هم گره زد و سپس نیمی از ریشه‌های هر گروه را به نیمی از ریشه‌های گروه مجاور دوباره گره زد تا ایجاد شکل شبکه (توری یا تار عنکبوتی) نماید.[۴۴]
٣- نخ‌های تار به صورت منفرد یا گروهی در رشته ردیف‌های سه‌تایی، پنج‌تایی، زنجیر مانند در هم داخل می‌شوند.[۴۵]
۴- می‌توان گروه‌هایی از تارها را به شکل گیس‌باف، عمودی و تخت در آورد، به طوری که عرض هر کدام به اندازه ۲ سانتی‌متر باشد.[۴۶]
۵- می‌توان تنها انتهای نخ‌های تار را به صورت گیس‌باف اریب، در ساختاری شبیه بافت ساده در آورد تا ایجاد نواری حدود ۲ سانتی‌متر عرض نماید، به طوری که تمام عرض فرش را در بر گیرد؛ آنگاه قسمت‌های انتها را به صورت ریشه ساده گره زد.[۴۷]
۶- می‌توان نخ‌های تار را جفت، جفت به هم پیچید. اغلب انتهای این جفت تارها، نابریده رها می شوند.[۴۸]
۷- می‌توان گروه‌هایی از تارها را با هم پیچ داد.[۴۹]

پانویس

  1. Sarah B. Sherrill
  2. امری (Emery)، صفحات ۶۲ و ۷۸-۷۴.
  3. امری (Emery)، صفحات ۶۲ و ۷۸-۷۴.
  4. [ویکی‌فرش: برای اطلاعات بیشتر به "فصل سوم: فرش‌های پرزدار با گره؛ ساختار و فنون" مراجعه شود.]
  5. امری، صفحات ۱۹۶، ۱-۲۰۰.
  6. امری، صفحات ۲۱، ۲۱۴ و ۲۲۵.
  7. [ویکی‌فرش: برای اطلاعات بیشتر به "فصل سوم: فرش‌های پرزدار با گره؛ ساختار و فنون" مراجعه شود.]
  8. ترکیبی
  9. بیتی، ۱۹۷۲، صفحات ۳۷-۳۱ و تصویر ۳ دیماند و می‌لی (Dimand و Mailey)، صفحات ۶۷-۵۹؛ برای تصاویر دو نمونه فرشینه به Bier مراجعه شود.
  10. برای مطالعه درباره فنون و نمودارهای ساختار و تصاویر بافته‌های تخت به بلک (Black) و لاولس (loveless)؛ کونترا (Cootner)؛ اندرلين (Enderlien)؛ فورد و پل - شلینگز (Pohl-Schillings)؛ ورتایم، ۱۹۷۹؛ آیدم (Idem)، ۱۹۸۱؛ هاوسگو؛ پتسو پلوس (Pesto Poulos)؛ و تناولی مراجعه شود.
  11. برای اصطلاحات و تعاریف و نمودارهای ساختار، به امری (Emery)؛ برنهام (Burnham) مراجعه شود.
  12. شکل ۱۱
  13. شکل ۱۲
  14. شكل ۱۳
  15. شکل ۱۴؛ در شکل‌های ۱۴ تا ۱۸ بافت فرشینه پودنما طوری طراحی شده تا ساختار را به وضوح منعکس نماید، این در حالی است که در بافت واقعی پودها سخت به هم فشرده می‌شوند
  16. شکل ۱۵
  17. شکل ۱۶
  18. شكل ۱۷
  19. شکل ۱۸
  20. بختیاری، فصل سوم، فرش.
  21. دیماند و می‌لی، صفحه ۵۹.
  22. امری، صفحات ۷۵ و ۹۲ و ۱۰۷.
  23. شکل ۱۹
  24. امری، صفحات ۲۱-۱۱۳.
  25. تناولی، صفحه ۷۲.
  26. برنهام (Burnham)، صفحات ۲۹، ۱۳۸، ۱۷۴ و ۱۸۴؛ امری صفحات ۷۴ و ۵۴ - ۱۴۰؛ ورتایم (Wertime)، ۱۹۸۱، صفحات ۹۶-۱۹۵؛ تناولی، صفحات ۷۷-۷۳.
  27. شکل ۲۱ و ۲۲
  28. شکل ۲۳
  29. امری، صفحات ۲۰۵-۱۹۶؛ تناولی صفحه ۷۸.
  30. شکل ۲۴
  31. پود چرخان عکس، شماره ۲۵.
  32. امری، صفحه ۲۲۵.
  33. شکل ۲۶
  34. امری، صفحات ۲۱-۲۱۴؛ تناولی، صفحات ۸۸-۸۰ ورتایم، ۱۹۸۱، صفحات ۹۱-۱۷۵ و ۹۹-۱۹۷؛ اکار (Acar) صفحات ۷۵-۶۹.
  35. شکل ۲۶
  36. شکل ۲۷
  37. شکل ۳۰
  38. نخ‌های عمودی تیره رنگ، در شکل ۳۰
  39. شکل ۳۰
  40. [ویکی‌فرش: برای اطلاعات بیشتر به "فصل سوم: فرش‌های ایران اسلامی تا مغول‌ها" مراجعه شود.]
  41. بیتی، ۱۹۸۱، صفحات ۷۴-۱۶۹، ویلبر (Wilber)؛ مکی (Machie).
  42. تناولی، صفحه ۱۰۲-۹۷.
  43. شکل ۳۱
  44. شکل ۳۲
  45. شکل ۳۳
  46. شکل ۳۴
  47. شکل ۳۵
  48. شکل ۳۶
  49. شکل ۳۷

منابع

یارشاطر، احسان. ۱۳۸۴. ت‍اری‍خ‌ و ه‍ن‍ر ف‍رش‌ب‍اف‍ی‌ در ای‍ران‌ (ب‍ر اس‍اس‌ دای‍ره‌ال‍م‍ع‍ارف‌ ای‍ران‍ی‍ک‍ا). تهران: ن‍ی‍ل‍وف‍ر.