سطر ۳۶: |
سطر ۳۶: |
| قالی تبریز یا فرش تبریز از فرشهای سبک شهری است که در منطقه تبریز واقع در استان آذربایجانشرقی در شمالغرب ایران بافته میشود. در این قالی از گره متقارن با تار و پود پنبهای و ابریشمی و پرز پشمی و ابریشمی استفاده شده است. لچک و ترنج، افشان، گلدانی و شاهعباسی از طرحهای رایج و قرمز، عاجی، بژ، آبی و زرد از رنگهای رایج قالی تبریز است. | | قالی تبریز یا فرش تبریز از فرشهای سبک شهری است که در منطقه تبریز واقع در استان آذربایجانشرقی در شمالغرب ایران بافته میشود. در این قالی از گره متقارن با تار و پود پنبهای و ابریشمی و پرز پشمی و ابریشمی استفاده شده است. لچک و ترنج، افشان، گلدانی و شاهعباسی از طرحهای رایج و قرمز، عاجی، بژ، آبی و زرد از رنگهای رایج قالی تبریز است. |
| ==تاریخچه== | | ==تاریخچه== |
| + | تبریز شهر پرفراز و فرود ایران، خاستگاه تاریخ معاصر، بنیاد جمهوری خواهی و خط مقدم یکپارچگی، آنگونه که مردانش جان فشاندند و بانوانش گوهران، بیآنکه در برابر بیگانه یک گام پس بگذارند؛<br> |
| + | آلماز اَفکارمُز اِقبال وطن دَر<br> |
| + | دعوا گُونی یکسَر گورونَن قانلو کفن دَر<br> |
| + | در سر جز نیکبختی میهن ندارم<br> |
| + | در روز جنگ جز کفن خونین به تن ندارم<br> |
| + | این همه از آن رو بود تا آیندگان ایران در آگاهی و برابری به سر برند.<br> |
| + | تبریز؛ جایگاه چشمبهراهان تخت پادشاهی قجر، نامدار مکتب نگارگری و معماری و شهر چامهسرایان، در سوی شمال باختر و در دامنه شمالی رشته کوه سهند گسترش یافته است، با نشانههای دگرگونی از سنت به نوگرایی، دارای آب و هوایی دلانگیز با مردمانی سختکوش و این صفت در میان تیرههای ایرانی گردن آویز مردمان آذری شده است. هنگامی که برای نخستین بار وارد تبریز میشوی با شان و وجاهتی روبرو میشوی که این ویژگی شهر از رفتار مردمانش به دست آمده.<br> |
| + | با بررسی پیشینهی شهر تبریز دانسته میشود که برخی از رویدادهای ایران نخستین بار در این شهر شکل گرفته و از تبریز گسترش یافته است. برای نمونه میتوان از نخستین مدرسهی قالیبافی با نام «اَرک» به سال 1274 خ. در تبریز گشایش یافت نام برد.<ref>میرزاامینی، 1396</ref> دو دیگر، در حدود سال 1345 خ. نخستین بار آموزش طراحی سنتی (قالی) به صورت رسمی در هنرستان هنرهای زیبای تبریز آغاز شد.<ref>حسنپور نامی، 1379، 14</ref><br> |
| + | ===آثار تاریخی تبریز=== |
| + | در کتاب «آثار باستانی آذربایجان» هفتاد بنا در شهر تبریز پِهرست شدهاند.<ref>کارنگ، 1374</ref> از سزاوارترین این بناها میتوان به شماری اشاره کرد: «اَرگ علیشاه»، «مسجد جهانشاه» و یا «مسجد کبود»، «مقبرۃ الشعرا» و «بازار» با پیشینهای دوشادوش شهر و گستردهترین بنای سرپوشیدهی آجری جهان، (تارنمای میراث فرهنگی آذربایجان شرقی) که «تیمچه مظفریه»اش یکی از پایگاههای قالی آذربایجان است با شهرتی جهانی.<ref>زندهدل و دیگران، 1376، 123-124</ref><br> |
| + | ===فرهنگ شفاهی، آداب و رسوم=== |
| + | آذریها مردمانی شاعرپیشه هستند که با هر پدیدهی طبیعی، رخداد اجتماعی، پیشامدی ناگوار و یا خوشایند روبرو شوند، احساسات خود را با زبان شعر بیان میکنند (زنده دل و دیگران، 1376، 156) وشعرهای قالیبافان جزئی جدا ناپذیر آن به شمار میآید.<br> |
| + | ایلمع ساللام پول آللام<br> |
| + | فرش میبافم و پول میگیرم<br> |
| + | اربابن قیزن آللام<br> |
| + | دختر ارباب رو من میگیرم<br> |
| + | ارباب قیزین ورمس<br> |
| + | اگه ارباب دختر به من نده<br> |
| + | ایلیمی ترکسه ساللام<br> |
| + | نخ فرش را عوضی میبافم<ref>بیانیمجد، 1385، 106</ref><br> |
| + | به دلیل وجود قالیبافی در میان مردمان آذری، یکی از پردامنهترین رسوم در فرایند بافت قالی دیده میشود، بدین گونه که در هنگامهی نخست، با بسماله و برای شگون صلوات بر حضرت رسول (ص) و خاندانش میفرستند و برای دور نمودن «چشم بد» اِسپَند دود میکنند. در هنگام بافتِ رج نخستِ قالی یک فرد که دستش سبک است چند گره نخست را با آرزوی زود به پایان رسیدن میزند، و تا کامل شدن رج هیچکس درون و بیرون نمیشود، رسم چنین است که یک پسر بچهی شیرین زبان وارد شده، خداقوت گفته و آرزوی میکند هرچه زودتر قالی پایان یابد. |
| + | نکتهی درخور، روزهای نیکپی و بدپی در هنگامهی بافت قالی است. برای نمونه شنبه روز مهمی است؛ اگر در درازنای شنبه بافت با کمیت خوب پیش رود مشخص است تا پایان هفته چنین خواهد بود. از سوی دیگر دوشنبه مناسب نیست و تنها تا نیمهی روز کار کرده و در پسین روز کار انجام نمیگیرد. پنجشنبه، روز برآورد و بررسی رجها و قیچیزنی است. همچنین در روزهای تاسوعا و عاشورا بافت قالی را نیک نمیدانند.<br> |
| + | پس از پایان بافت قالی برای بریدن چلهها و جداکردن قالی میبایست تجربهی کافی داشت، از این رو اگر بافنده کمتجربه باشد این مهم را به فردی باتجربه و دارای دست سبک میسپارد.<br> |
| + | |
| + | ===صنایعدستی=== |
| + | آذربایجان در گذشتهی نه چندان دور دارای صنایعدستی با اندک گوناگونی بوده مانند فرش، سبد حصیری، فقرهسازی، قلاببافی، حولهبافی، کفشدوزی، سبد تَرکهای، جاجیم، وَرنی، پتوبافی، خورجین، گلیم، شال، گلیمچه، ظروف سفالی و سرامیکی، پارچههای پشمی و ابریشمی، سوزندوزی، مفرشبافی و مسند ]مسندبافی[. از این میان تنها شش مورد نخست در تبریز تولید میشده است.<ref>زندهدل و دیگران، 1376، 168</ref><br> |
| + | |
| + | ===پیشینه قالیبافی=== |
| + | دیرینترین نوشتار دربارهی تولیدات تبریز، از سدهی هفتم خورشیدی است. آنجا که دکتر «پوپ» پیشینهی فرشبافی دوران سلجوقی و شهر تبریز را با توجه به نوشتهی «یاقوت حموی» شناسا کرده است.<ref>پوپ،1387، 2629</ref><br> |
| + | چنانکه دانسته شده در دورهی صفویه به دلیل یکپارچگی و استواری حکومت، شکوفایی و رشد اقتصادی شکل یافت و در این میان قالیبافی هم در کنار دیگر پیشهها دارای کارگاه سلطنتی شد. از نمونههای برجای مانده آشکار میشود بافت قالی تبریز در این دوره صورت میگرفته است و از یک پیشه درون خانه به یک پیشه تجاری بدل شد. چراکه سندی چون پِهرست (فهرست) استادان قالیباف (ثبت به تاریخ 904 خ.) که درپی تصرف تبریز به دست «سلطان سلیم اول» به سال 893 خ. از این شهر به استانبول برد و اکنون در موزه توپقاپی نگهداری میشود<ref>پوپ، 1387، 2816</ref> گواه قالیبافی تبریز در سدهی نهم خورشیدی است.<br> |
| + | در جلد ششم کتاب سیری در هنر ایران، برای بررسی چنین پیشینهای به یک دسته بندی روی آورده است. نخست آثار «شمال غرب ایران» و دوم تبریز. نویسنده در شناسا نمودن دستهی نخست بر این پندار است که اصطلاح شمال غرب ایران دربر گیرنده مناطق بسیاری است و آذربایجان که خود سرزمین بزرگی است بخش کوچکی از آن به شمار میآید. همچنین به دلیل گوناگونی جایگاههای فرهنگی، قالیهای به دست آمده نیز گوناگون بوده اما نکته آنکه تمامی آنها را به مرکز یعنی تبریز نسبت دادهاند و در بین فرش شناسان این نسبت مورد پذیرش قرار گرفته است.<ref>همان، 1387، 2633</ref> قالیهایی که در دستهی دوم به تبریز نسبت داده شد را بر اساس پشم استفاده شده و بنیان فنی بافتشان که با نمونههای امروزی تولید شده در تبریز همسانی دارد شناسانیده شدهاند.<ref>همان، 1387، 2648</ref> کهنترین نمونههای ارائه شده در هر دو دسته، تولید نیمهی دوم سدهی نهم خورشیدی (پایان سده نهم و آغاز سده دهم مَهی) هستند.<br> |
| + | تاریخ ایرانِ دورهی قاجار با چند جنگ همراه بود و هر جنگ افزون بر کاستن از گسترهی خاک ایران توان اقتصادی را بر اثر تنشها و کشتارها میکاست. در این میان جنگ با روسیه بیشترین آسیب را بر ایران وارد کرد و تبریز مرکز ایالت آذربایجان «خط مقدم» این کشمکش و درگیریها بود. «عباسمیرزا» جانشین پادشاه و شاهیار در حکومت آذربایجان، فرزند «فتحعلیشاه» دومین پادشاه دودمان قاجار بود. او و «میرزا عیسی» وزیرش در شکوفایی و دگرگونیهای آذربایجان و به ویژه تبریز بسیار کوشیدند.<ref>زنده دل و دستیاران، 1376، 36</ref> عباسمیرزا برای پاسداری از خاک میهن کارخانههای ساختِ جنگافزارگرم مانند توپ جنگی و تفنگ راهاندازی کرد، اصلاحاتی را در ارتش سامان داد و استخراج معادن را آغاز کرد.<ref>نصری، 1386، 20 و 22</ref> برای رونقبخشی به درآمد شهر سراها و تیمچههای بسیاری به بازار تبریز افزود،<ref> اژهای و دیگران، 1380، 794</ref> سپس افرادی را برای آموزش دانشهای نوین آن روزگار به انگلستان رهسپار کرد.<ref>نصری، 1386، 25-26</ref> مهمتر آنکه با فراخوان و دعوت از خارجیها برای سکونت در ایران به ویژه ولایت آذربایجان (ساوجبلاغ) درپی آن بود تا از پس این مراودات مردمان با تجدد و نوخواهی دمساز شده و جامعه رو به رشد رود.<ref>همان، 20-21</ref> تلاشهای عباسمیرزا و ویژگی اقتصادی – سیاسی تبریز دلیلی شد تا کشورهای دیگر در این شهر دفترکنسولگری راه اندازی کرده تا بازرگانان و سوداگران آن کشورها رفت و آمد کنند.<ref>میرزایی، 1392، 98</ref> نکته آنکه جهانگردان اروپایی امنیت و نظم آذربایجان در دورهی عباسمیرزا را با امنیت اروپا برابر میدانستند.<ref>زنده دل و دستیاران، 1376، 36</ref> پس از درگذشت او، تبریز جایگاه جانشینان قجر شد و این جایگاه آن آمد و شدهای بازرگانی را پابرجا نگاه داشت و دروازهی سوداگری ایران و اروپا شد.<br> |
| + | «انقلاب صنعتی» در اروپا و امریکا دارای دو روی متفاوت بود. از سویی اقتصاد شکوفا شد و رفاه مردمان گسترش پیدا کرد، و از سوی دیگر شهرنشینی تنشهایی بر روان مردمان ایجاد کرد که مهمترین آن زندگی یکنواخت و ماشینوار بود. در سدهی دوازدهم خورشیدی (نوزدهم میلادی) بر اثر توجه مردمان به «مکتب نئوکلاسیک» که بازگشت به دوران «کلاسیک» و کهن را در هنر و معماری شناسا میکرد، توجه به هنر شرق و بهرهگیری در طراحی درون خانه افزایش یافت. چنین دگرگونی در اقتصاد و روش زندگیِ «غربیها» و آشنایی که پیشتر با قالی شرقی داشتند خواهانهای قالی؛ این کالای ایرانی بیشتر شد. بازرگانان آن روزگار تبریز با گردآوری و خرید قالیها از سراسر ایران خواستههای مشتریان اروپایی و امریکایی را برآورده میکردند. این پیشه آنچنان مورد توجه بود که تنی چند از تبریزها در شهرهای عثمانی آن روزگار «تجارتخانه» راه اندازی کردند. در گذر سالیان از میزان قالیهای همخوان با پسند مشتریان کاسته شد، بازرگانان تبریزی برآن شدند تا بافت قالی که دستاوردی خانگی و کمک هزینهی خانوار بود را به تولیدی یکتا بدل کنند. با توجه به این دیدگاه کارگاههایی در روستاهای تبریز و سپس در خود شهر و پس از آن در دیگر شهرهای ایران مانند مشهد، کرمان و کاشان برپا کردند. <ref>ادواردز، 1368، 66-67</ref><br> |
| + | این شیوه دلیل شکوفایی قالیبافی و اقتصاد ایران تا پیش از جنگ جهانی نخست شد. در همین راستا شرکتهای بیگانه مانند «زیگلِر»، «برادران کاستلی»، «تجارت قالی مشرق زمین نیویورک»، «شرکت فرش لندن»، «تاوشانچیان»، «عطیه»، «شرکت سهامی فرش ایرانی» (پتاگ<ref> Persische Teppiche Aktien Gesellschaft</ref>)، سرمایهگذاریهایی را در قالی ایران به سرانجام رساندند.<ref>حشمتی رضوی، 1389، 142 و 241</ref> از این میان زیگلر، تجارت قالی مشرق زمین نیویورک و برادران کاستلی در شهر تبریز فعالیت داشتند.<ref>حشمتی رضوی، 1389، 142؛ نصیری، 1385، 13؛ صباحی، 1395، 104</ref> نکته آنکه «گره جفتی»، «بیگرهبافی» و «رنگ جوهری» در دوران این شرکتها برای بهرهی بیشتر به بازار قالی ایران وارد شد.<ref>حشمتی رضوی، 1389، 241</ref><br> |
| + | |
| ==مواد اولیه== | | ==مواد اولیه== |
| ===تار، پود و پرز=== | | ===تار، پود و پرز=== |