نقد زیباشناختی کتیبه‌های قالی ایرانی با تکیه ‌بر اصول خوشنویسی

از ویکی‌فرش
پرش به ناوبری پرش به جستجو
1000px-Icon Writer.svg.png نوشتهٔ احسان حمیدی، حمید فرهمند بروجنی و مهدی ابراهیمی علویجه. ویراستی از این مقاله پیشتر با این شناسه نشر یافته‌ است: احسان حمیدی، حمید فرهمند بروجنی و مهدی ابراهیمی علویجه. «نقد زیباشناختی کتیبه‌های قالی ایرانی با تکیه ‌بر اصول خوشنویسی». گلجام. دوره ۱۵، شماره ۳۵.

با ورود اسلام و هم زمان با ایجاد محدودیت‌هایی در به کار بردن نقش جانوران و انسان، هنرمندان جهان اسلام به ابداع نقش‌ها و شیوه‌های مختلف تزیین در هنرهای مختلف دست زدند، ازجمله این عناصر استفاده از اقلام مختلف خوشنویسی در تزیین آثار بود و قالی نیز چنان که شواهد نشان می‌دهد از همان ابتدا از این عنصر تزیینی بهره فراوان برده است.
پژوهش حاضر با بررسی نمونه‌های جمع‌‌آوری‌شده به‌صورت میدانی و کتابخانه‌ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی جایگاه اقلام مختلف خوشنویسی در قالی و همچنین، عوامل تأثیرگذار بر میزان کیفیت و اجرای دقیق هندسه خط انجام پذیرفته است. از آن جاکه قالی در مقایسه باهنرهای دیگر دارای محدودیت‌های فنی و اجرایی بیشتری به‌خصوص در ارائه طرح است، این پژوهش با فرض بر تأثیر محدودیت‌های فنی، به‌ عنوان عامل اصلی و مانع، در اجرای حروف در نهایت کمال و زیبایی و همچنین استفاده از خط به ‌عنوان عنصری فرعی که خود باعث عدم توجه کافی به اجرای درست آن می‌شود، به بررسی نمونه‌های مختلف در طول تاریخ قالی‌بافی تا دوران قاجار پرداخته است. آنچه در نهایت مشخص شد علاوه بر محدودیت‌های فنی در برخی موارد خطاهای انسانی و بی‌توجهی و کم‌دقتی عوامل دخیل در اجرای طرح قالی، از طراحی گرفته تا بافت، جزو عوامل مؤثر در به وجود آمدن بی‌نظمی و عدم زیبایی خطوط و کتیبه‌های به‌ کار رفته در قالی بوده اند. از میان اقلام مختلف، خط نستعلیق تنها خطی بود که هندسه و زیبایی آن در قالی، چه ازنظر محدودیت‌های فنی و چه از نظر کوچک‌ترین بذل توجه در اجرای درست حروف، بیشترین آسیب را دیده است.

واژه‌های کلیدی
قالی، فرش، خوشنویسی، کتیبه، نستعلیق.

مقدمه

با مطالعه آثار باقی‌مانده در هنرهای مختلف اسلامی، شاهد استفاده از خوشنویسی در تزیین این آثار هستیم که در کنار جنبه کاربردی، به جنبه تزیینی آن نیز توجه فراوان شده است. از جمله هنرهایی که خط در آن به ‌وفور مورد استفاده قرار گرفته و درگذر زمان وجه تزیینی و فنی آن بیشتر مورد توجه بوده است، سفال‌های قرون ۳ و ۴ هجری و یا ظروف فلزی دوران سلجوقی است که خوشنویسی و کتیبه‌نگاری تبدیل به خصیصه ذاتی این آثار شده و از نظر زیبایی‌شناسی و هندسه خطوط بسیار مورد توجه و مطالعه قرار گرفته‌اند. از آنجا که شواهد نشان می‌دهد، در قالی نیز استفاده از خوشنویسی و کتیبه‌نگاری تقریباً حضوری پر سابقه دارد که در کنار نقوش، جایگاهی ویژه را به خود اختصاص داده است؛ اما از آنجا که تفاوت ساختاری قالی با هنرهای دیگر در محدودیت‌های فنی و اجرایی است، بررسی میزان موفقیت فرش در حفظ زیبایی و شاکله‌ خطوط، مدنظر این پژوهش بوده است. عوامل تأثیرگذار بر هندسه اصلی خطوط، میزان توجه به حفظ قواعد، کیفیت و جایگاه اقلام خوشنویسی اصلی‌ترین مسأله برای انجام این پژوهش است.
هدف از انجام این پژوهش نیز بررسی قالی‌های کتیبه‌دار تا دوران قاجار و شناسایی جایگاه و عوامل تأثیرگذار بر زیبایی و اجرای صحیح قواعد آن در قالی است.

مبانی نظری و پیشینه تحقیق

آنچه تا کنون در رابطه با حضور خط در فرش مورد بررسی واقع‌شده است، پژوهش‌هایی است که نویسندگان تنها به خوانش متن کتیبه‌ها پرداخته اند و توجهی به مسائل زیبایی‌شناسی خوشنویسی در قالی نداشته‌اند. ازجمله مقاله‌ای تحت عنوان: «تعامل خط و نقش در قالی‌های سده‌های نوزدهم و بیستم/ سیزدهم و چهاردهم» نوشته مهناز شایسته‌فر ۱۳۸۷ که به بررسی قالی‌های کتیبه‌دار پرداخته و نمونه‌ها را ازنظر ارتباط مضمون طرح و نوع قلم خوشنویسی انتخاب و بررسی کرده است. میرزایی ۱۳۸۸ در مقاله‌ای با عنوان «کتیبه قالی‌ها به ‌مثابه یک متن»، کتیبه در قالی را، تنها نوشتار صرف ندانسته بلکه آن را به‌ عنوان یک متن نه به معنی نوشتار که یک عنصر تزیینی دانسته که هم می‌تواند شامل نوشته باشد و هم عناصر تزیینی، در واقع کتیبه را به ‌عنوان یک فرم مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش‌ها، مانند تحقیقات مشابه دیگر ازجمله در کتابی تحت عنوان «Islamic inscriptions» اثر شیلا و بلیر[۱]، که به بررسی کتیبه‌های اسلامی در هنرهای مختلف پرداخته و در بخشی از آن به ‌صورت مختصر اشاره‌ای به کتیبه قالی‌های آناتولی و نشانه‌هایی از وجود کتیبه در قالی‌های ایرانی در تصاویر نقاشی نموده، توجهی به عنصر زیبایی خط نشده است، چرا که در این پژوهش‌ها عموماً خط را به عنوان عنصر مکمل طرح نگریسته و در نهایت تنها به خوانش متن و مضمون آن‌ها پرداخته‌اند.

کتیبه

کتیبه یا پنل[۲] هم به نگاره بالای ترنج (بین ترنج اصلی و سر ترنج) فرش‌های لچک اطلاق می‌شود و هم به نگاره‌های مربع یا مستطیل شکل که در حواشی فرش استفاده می‌شود.[۳] کتبیه در خوشنویسی: «چهارگوشه مستطیلی است که در دو طرف آن با نیم‌دایره و ربع دایره‌های کوچک آراسته شده است. صحافان و نقاشان و مذهبان در حواشی چهار طرف جلد (نزدیک به لبه) برای نگارش اقلام رقاع و نسخ، برای جلدهای قرآن مجید و ادعیه و اذکار و قلم نستعلیق برای نسخ تواریخ و دواوین شعرا تعبیه نموده‌اند».[۴]

قواعد خوشنویسی

از آنجا که هر فن و صناعتی در عمل دارای قواعد مربوط به خود است، خوشنویسی نیز در عمل از اصولی تشکیل‌شده است. سلطان‌علی مشهدی (۹۲۶-۸۴۱ ق) در رساله منظوم خود با عنوان «آداب خط» خط و خوشنویسی را دارای هشت قاعده دانسته که عبارت‌اند از: «اصول، ترکیب کرسی، نسبت، صعود، نزول، تشمیر و ارسال» و البته ارسال را در خط نستعلیق جایز نمی‌داند. این تقسیم‌بندی پیش از او به ‌وسیله «یاقوت مستعصمی» (ف ۶۹۸ ق) نیز بیان می‌شود. نزدیک به هفتادسال بعد «بابا شاه اصفهانی» در رساله آداب المشق اجزای خط را به دو دسته تحصیلی شامل: ترکیب، کرسی، نسبت، ضعف، قوت، سطح، دور، صعود مجازی، نزول حقیقی، اصول، صفا و شأن و غیر تحصیلی شامل: سواد، بیاض، تشمیر، صعود حقیقی و نزول، تقسیم‌بندی کرده است.[۵]

روش پژوهش

این پژوهش در گروه پژوهش‌های بنیادی است و با رویکرد تاریخی - توصیفی صورت پذیرفته است. مطالعات انجام شده در پژوهش پیش رو به صورت کتابخانه‌ای و همچنین مطالعات میدانی جهت جمع‌آوری نمونه‌های مختلف صورت پذیرفته است. تمرکز این تحقیق بر روی نمونه‌های دو دوره صفوی و قاجار است که به دلیل گستردگی تعداد نمونه‌های ذکرشده، تعدادی از آن‌ها به ‌صورت تصادفی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفته‌اند.

تحلیل داده‌ها و یافته‌های پژوهش

تاریخچه قالی‌های کتیبه‌دار

درباره قالی‌بافی قبل از اسلام باید گفت که به ‌استثنای قالی پازیریک تا دوره تیموری نمونه‌ای از قالی بافی ایران در دسترس نیست و مستندات محققان متکی بر دست‌نوشته‌ها و سفرنامه‌ها و... است که از این هنر در طی دوران مختلف قبل و بعد از اسلام تا پیش از قرن نهم هجری در ایران خبر می‌دهد. اولین اشاره‌ها به قالی‌های کتیبه‌دار در قرون اولیه اسلامی در نوشته‌های مورخین قابل‌پیگیری است چنان که مسعودی به نقل از «ابوالعباس محمد بن سهل» می‌نویسد:
«من به دوران خلافت منتصر [۲۴۷ ه. ق] در دیوان سپاه شاکریه دبیر عتاب ‌بن عتاب بودم، روزی وارد یکی از ایوان‌ها شدم که با قالی سوسنگرد ]محلی در خوزستان[ مفروش بود، حاشیه فرش خانه‌ها نقشی بود که در آن تصویر آدم‌ها و نوشته‌های فارسی بود. [...] نوشته را خواندم چنین بود: تصویر شیرویه قاتل پدرش پرویز شاه که شش ماه پادشاهی کرد. [...] در طرف چپ نمازگاه، تصویر دیگری دیدم که بالای آن نوشته بود: تصویر یزید ‌بن ولید بن عبدالملک قاتل پسرعمویش ولید بن یزید بن عبدالملک که شش ماه پادشاهی کرد».[۶]
لازم به ذکر است در خارج از ایران قالی‌هایی مربوط به اوایل دوران اسلامی وجود دارد که در آن‌ها نقش‌مایه‌های شبه کوفی نقش بسته است. این قالی‌ها را شاید بتوان اولین نمونه از قالی‌های کتیبه‌دار اسلامی دانست. نمونه این قالی‌ها فرش فسطاط (قاهره قدیم مصر) است که گفته‌شده است «در حفریات فسطاط (قاهره قدیم) در مصر قطعاتی از چند قالی پیدا شده که در دو قطعه از آن کتیبه کوفی وجود دارد».[۷] همچنین فرش مسجد علاءالدین در قونیه که «طرح فرش مذکور هندسی است که از خطوط هشت‌گوش و ترنجی بیضی شکل سامان‌یافته که در حاشیه آن کتیبه‌ای به خط کوفی دیده می‌شود».[۸] با این که از دوره‌های تاریخی قبل از دوران تیموری نمونه‌های کتیبه‌دار باقی نمانده و یا کشف نشده است اما اظهار نظر در رابطه با قالی‌بافی برخی دوره‌ها به استناد نگاره‌های موجود که در آن‌ها طرح و نقش قالی‌ها با دقت فراوان ترسیم ‌شده است و همچنین تعداد معدودی قالی که از زمان تیموری بر جای‌ مانده است نسبت به دوره‌های قبل امکان‌پذیرتر است. «نمونه‌ای از این فرش‌ها تکه‌ای است که در موزه ی بناکی[۹] یونان نگهداری می‌شود».[۱۰]
با بررسی چند قطعه قالی که از زمان سلجوقیان باقی‌مانده می‌توان پذیرفت که کاربرد نگاره‌های کوفی از وجوه مشترک بین قالی‌های سلجوقی و تیموری است و سابقه آن بر اساس شواهد موجود، به قرون اولیه هجری می‌رسد و حتی شواهدی در دست است که شکل گرفتن آرایه های کوفی یا کوفی مانند به دوران ساسانیان باز می‌گردد.[۱۱]
در دوره صفویه قالی‌بافی مانند سایر هنرها به اوج خود می‌رسد، ازجمله قالی‌های ممتاز این دوره، قالی معروف به اردبیل است که قالی‌های کتیبه‌دار است که در آن تاریخ بافت، نام بافنده و همچنین بیتی از شعر حافظ نگاشته شده است.[۱۲]
این قالی و جفت آن‌که در مجموعۀ پل‌گتی در لس‌آنجلس نگهداری می‌شود به همراه قالی شکارگاه تنها قالی‌هایی از اواسط سده دهم هستند که دارای سند ضبط ‌شده بر کتیبه آن‌ها هستند.[۱۳] در دوره قاجار قالی‌بافی بعد از رکودی نسبی مجدداً احیاء می‌شود و هم زمان با بافت قالی‌های تصویری شاهد حضور چشمگیر کتیبه و خط در قالی هستیم چنان که می‌توان بیشترین نمونه‌های موجود از قالی‌های کتیبه‌دار را در این دوره جستجو کرد.

بررسی کتیبه‌ها از نظر کاربرد

کتیبه‌های قالی را می‌توان به دو دسته تقسیم‌بندی نمود:
۱- کتیبه‌های معرف
۲- کتیبه‌های مضمونی
قدیمی‌ترین قالی‌های ایرانی دارای کتیبه‌های گروه اول که آن‌ها را شناسا یا معرف می‌نامند، مربوط به دوران صفویه است، درباره تعداد این قالیچه‌ها صباغ‌پور آرانی به نقل از پاتریشیا بیکر اشاره می‌کند که: «تنها پنج تخته از میان هزار و پانصد تا دو هزار قالی و قالیچه باقی‌مانده از این دوره، تاریخ موثق دارند. این در حالی است که در نمونه‌های باقی‌مانده از دوره قاجار، خط نوشته‌های شناسا بسیارند».[۱۴] قدیمی‌ترین قالی کتیبه‌دار از این نوع قالی شکارگاه در میلان است که تاریخ آن را عده‌ای ازجمله ژوله در کتاب خود به سال ۹۲۹ و در سال‌های آخر سلطنت شاه اسماعیل اول می‌داند و عده ای دیگر مانند؛ ر. دبلیو می‌گوید: «سنه مضبوط گاه ۹۲۹ خوانده‌شده، یا مورد استناد قرارگرفته است، ولی اکنون همان ۹۴۹ مورد قبول عمومی است».[۱۵]
کتیبه‌های معرف، بعد از دوره صفویه و در دوره قاجار کاربرد فراوانی می‌یابند و عمدتاً بیان ‌کننده نام کارگاه، نام سفارش‌ دهنده و مشخصاتی از این قبیل است. در این دوران خطوط به کار رفته در کتیبه قالی‌ها از تنوع بیشتری برخوردار شده و انواع خطوط مانند نستعلیق، نسخ و ثلث و حتی در مواردی خطوط تحریری یعنی آن دسته از خطوطی که اصول هندسی و زیبایی‌شناسی مشخصی ندارند دیده می‌شود. این‌گونه کتیبه‌ها بیشتر در گروه دیگر نوشته‌هایی است که به ‌منظور انتقال مضمونی خاص، مانند مضامین مذهبی، ادبی و... به‌ کار برده شده‌اند. در این گروه که از نظر تعداد تقریباً بیش از کتیبه‌های شناسا هستند می‌توان ارتباط بین نوع قلم کتیبه، محل قرارگیری و همچنین مضمون طرح قالی را مشاهده نمود. خط به کار رفته در قالی‌های دارای مضامین خاص عمدتاً خطوطی هستند که عمل خوانش آن‌ها به سهولت انجام می‌پذیرد و با توجه به طرح قالی بیشتر از خطوط ثلث، نستعلیق و گاهی نیز نسخ استفاده شده است. خط کوفی (بنایی) نیز تنها در قالی‌هایی با مضامین مذهبی آن ‌هم به‌ صورت محدود به‌ کار رفته است. خطوط به کار رفته در قالی‌های کتیبه‌دار بیشتر هماهنگ با نوع نقش و مضمون قالی‌ها است. در قالی‌های موجود از زمان صفویه به این سو و البته تصاویر نگاره‌های به جا مانده از دوره تیموری، می‌توان چهار نوع خط را در قالی‌های موجود شناسایی کرد که عبارتند از: کوفی، ثلث، نسخ و نستعلیق.[۱۶]

ارتباط نوع خط نگاره‌ها با محتوا و مضمون قالی‌ها

«زمانی که طرح و رنگ و نقش برای بیان کافی نباشد، هنرمند از خوشنویسی کمک می‌گیرد. گاه خوشنویسی خود به‌ عنوان طرح و نقش بدیع در قالی به کار می‌رود. خط نگاره‌های [کتیبه‌ها] روی قالی، متناسب با طرح‌ها و تصاویر بافته‌شده قالی انتخاب می شوند و طرح و خوشنویسی مکمل یکدیگرند و هر دو در خدمت هرچه زیباتر و بهتر بیان کردن پیام هنرمند هستند».[۱۷]
شایسته‌فر کتیبه‌های قالی را از نظر مضمون در یک تقسیم‌بندی کلی به هفت بخش تقسیم‌بندی می‌نماید که عبارتند از:
۱- غنایی ۲- تاریخی ۳- مذهبی ۴- رزمی و حماسی ۵- تقدیم‌نامه‌ها ۶- مکان‌ها ۷- شخصیت‌ها[۱۸]
در میان قالی‌های کتیبه‌دار آنچه مشهود است، قالی‌هایی که خطوط در حاشیه آن‌ها قرارگرفته است تعداد بیشتری را به خود اختصاص داده‌اند. بخشی از نمونه‌های باقی‌مانده از دوره صفوی را قالی‌های محرابی کتیبه‌دار تشکیل می‌دهند. «از نکات مهم در این‌ گونه قالی‌ها، این است که عبارات قرآنی و ادعیه همگی، در نیمه بالایی قالی و بالای طرح محراب که محل قرارگیری نمازگزار نیست، با خطوط کوفی، نسخ و ثلث نقش بسته‌اند».[۱۹] ازآنجاکه قالی‌های محرابی به‌ منظور انجام عمل نماز و عبادت استفاده می‌شوند، معمولاً حاوی آیات و ادعیه‌ای هستند که عموماً در لچک قالی قرار می‌گیرند.[۲۰]
«بیشتر خط نگاره [کتیبه]‌های قالی در دوره صفویه شامل مضامین و آیات قرآنی است و تعداد کمتری حدیث و یا مضمون‌های فارسی را با خود دارند. خطوط عربی نیز نسبت به دوره‌های قبل افزایش‌یافته که شاید از شدت گرایش‌های مذهبی دوره صفوی حکایت می‌نماید».[۲۱]
«طرح‌های محراب در سجاده‌های نو بافته همانند طرح‌های محراب به کار رفته در معماری مساجد با خوشنویسی و با مضامین قرآنی و اسماء متبرکه آراسته شد. در زمان صفویان این طرح تکامل‌یافته و علاوه بر مضامین اسلامی در گروهی دیگر از طرح‌های محرابی عبارات فارسی نیز بکار می‌روند».[۲۲]
«در بیشتر فرش‌های محرابی تبریز دوره صفوی[۲۳]، قسمت نیمۀ بالایی فرش پر از نوشته‌هایی به خط ثلث، نسخ و نستعلیق است. در این نوع فرش‌ها خط نستعلیق به دلیل ویژگی خاصی که بر محور انحناء و گردی رقم می‌خورد، برخلاف خطوط کاملاً عربی مثل ثلث و نسخ فاقد مطلوبیت است، طاق یا محراب فرش پر از اسماء الله است که در برخی از فرش‌ها نسبت به جهت محراب وارونه و در داخل فضای خاص تقسیم شده قرارگرفته‌اند».[۲۴]
گروه دیگری از قالی‌های کتیبه‌دار که کتیبه در حاشیه‌ها، به‌خصوص حاشیۀ پهن قالی به کار رفته است، قالی‌هایی است که کتیبه آن‌ها به خط فارسی و بیشتر با مضامین ادبی هست.[۲۵] در این گروه برخلاف قالی‌های محرابی، کتیبه‌ها در سرتاسر حاشیه قالی به گردش درآمده‌اند. قلم استفاده ‌شده در این قالی‌ها قلم نستعلیق و مضامین به‌ کار رفته نیز مضامینی ادبی و یا ابیاتی در وصف قالی هست.

خطوط به کار رفته در قالی‌ها

خطوط به کار رفته در قالی‌های ایرانی را می‌توان به چهار دسته تقسیم‌بندی نمود:
الف- خط کوفی: خط کوفی اولین خط به کار رفته در قالی‌بافی است. خط کوفی علاوه بر قالی‌های ایرانی در قالی‌های آناتولی نیز قابل مشاهده است. «در فرش‌هاي محرابی به بهترين نمونه از اين كتيبه‌ها برمی‌خوریم، خطوط كوفی عموماً با ازهار و اشجار در هم‌ تنیده می‌شوند تا كلام باری‌تعالی هرچه بيشتر موردعنایت واقع شود».[۲۶]
شیلا و بلیر[۲۷] درباره این‌گونه نقوش در قالی‌های آناتولی می‌گوید: «شبیه نقوش سبک عربی (کوفی) در قالی‌های آناتولی (آسیای صغیر) به‌صورت دسته‌های گره‌ زده شده پدیدار می‌شود که اولین آن‌ها فرش قونیه نامیده می‌شود و مربوط به قرن ۱۴ میلادی است».[۲۸]
وی همچنین وجود این نوع حاشیه (کوفی) در قالی‌های ایرانی را در کتاب نقاشی معاصر معماری ایرانی قابل‌ مشاهده دانسته و آن‌ها را مشابه فرش‌های شبه کوفی [قونیه] و یا حاشیه کافکایی می‌خواند.[۲۹] خط کوفی دارای انواع مختلفی است که عبارتند از:
۱- نوع ساده (محرر)
۲- نوع تزیینی «...کوفی تزیینی جز رعایت حروف الفبا، تحت قواعد اساسی ثابت و معین نیست و اکثر پیچیده و سخت خوانده است...»[۳۰]
۳- نوع بنایی (معقلی) که خود به سه دسته آسان، متوسط و مشکل دسته‌بندی می‌شود.
خط کوفی بیشتر در قالی‌های محرابی و در حاشیه فرش‌ها کاربرد داشته است. نوع کوفی به کار رفته در قالی‌های ایرانی معمولاً از دو دسته آخر یعنی نوع تزیینی و بنایی است. خط کوفی تزیینی بیشتر در حاشیه قالی‌ها به کار رفته و تنها جنبه تزیینی دارد اما؛ کوفی بنایی که تزیین نشده خط کوفی است و بیشتر در تزیین بناهای مذهبی و مساجد به ‌کار برده می‌شده است، در طراحی قالی، به خصوص در قالی‌های محرابی در کنار خطوط عربی دیگر همانند شیوه به کارگیری آن در معماری، در درون قاب‌های مربع شکل کاربرد داشته است.
ب- قلم ثلث: خط ثلث بیشتر در قالی‌هایی که کاربرد مذهبی داشته و یا در مکان‌های مقدس مورداستفاده قرار می‌گرفته، به جهت نوشتن ادعیه و آیات کلام‌الله مجید استفاده ‌شده است. بیشترین نمونه‌های استفاده‌ شده از خط ثلث در قالی‌های محرابی تبریز دوره صفویه که به سالتینگ هم شهره هستند، قابل ‌مشاهده است.
پ- قلم نسخ: در قالی‌های دارای مضامین مذهبی معمولاً در کنار خط ثلث و گاهی به ‌صورت ترکیبی به کار رفته است. خط نسخ در قالی‌بافی معمولاً به دلیل مفردات و حروف جدای از هم در حاشیه‌های کوچک (بیرونی. درونی) قالی‌بافی کاربرد داشته و گاهی به‌ صورت نسخ تحریری (روزنامه‌ای) به ‌منظور استفاده در کتیبه‌های شناسا و یا در قالی‌های روستا‌باف که عموماً بدون نقشه بافته‌ شده‌اند به چشم می‌خورد.
ت- قلم نستعلیق: نمونه‌های اولیه این خط در قالی را می‌توان در کتیبه‌های دو قالی شکارگاه و شیخ صفی مشاهده کرد.[۳۱] دوره اوج استفاده از خط نستعلیق در قالی‌بافی را می‌توان از دوره قاجار و هم زمان با دوره‌ای که بافت قالی‌های تصویری با مضامین ادبی رواج پیدا کرد دانست؛ اما پیش از آن و در دوره صفویه قالی‌های لچک ترنجی تبریز نیز دارای کتیبه‌هایی با اشعار فارسی و به خط نستعلیق می‌باشند. هرچند که در کتیبه این قالی‌ها توجه چندانی به زیبایی خط نشده است اما در کل نمود ظاهری کتیبه‌ها با طرح قالی‌ها هماهنگی خود را حفظ نموده است.
در کتیبه قالی فوق به نمونه‌ای از واژه (غ) در مصرع: چو باغ خلد گلزاریست رنگین مواجه می‌شویم که بااین که از خطوط ثلث و توقیع وام گرفته‌ شده و در نمونه‌های نستعلیق کاربرد یافته است اما در این اثر با این که در خط نستعلیق استفاده‌ شده است، «دور» و شاکله حرف به سمت خط ثلث و توقیع گرایش پیداکرده است.
در کتیبه‌ای دیگر از همین قالی نحوه ترکیب‌بندی کلمات به شیوه ترکیب‌بندی حروف در کتیبه‌نگاری ثلث که حرکت در دو محور عمودی مانند «الف‌ها» و محور افقی مانند «ی معکوس» از ویژگی‌های ترکیب‌بندی این خط نسبت به دیگر خطوط است استفاده‌شده است.
در نمونه دیگر از همین مجموعه در کتیبه‌ای کلمه سبزه به ‌گونه‌ای نوشته ‌شده است که از نظر نگارشی اشتباه بوده و حرف ر به ‌اشتباه د خوانده می‌شود این‌گونه اتصال حرف (دال) به (هـ) در خط نستعلیق شیوه‌ای است که به (دال و هـ) تعلیقی ۴ شهرت دارد. این شیوه در خط تعلیق رواج داشته و نستعلیق‌نویسان از آن استفاده فراوان برده‌اند و نمونه قدیمی‌تر از آن در قالی را می‌توان در قالی اردبیل مشاهده نمود.

بررسی کتیبه‌ها بر اساس اصول و قواعد

در هنر خوشنویسی، مانند هر هنر دیگری اصول و رعایت آن مهم‌ترین معیار جهت ارائه اثری فاخر و با ارزش است. در کتیبه‌نگاری هنگامی‌که کتیبه را با محور خوشنویسی مورد بررسی قرار می دهیم، باید ساختار اثر را بر اساس اصول دوازده‌گانه مورد سنجش قرار دهیم.[۳۲] از دوازده اصل ذکر شده در رابطه با خوشنویسی، ساختار اصلی کتیبه بر اساس دو اصل ترکیب و تناسب شکل ‌گرفته و سنجیده می‌شود.[۳۳]
ترکیب مربوط به هیئت و شکل حروف و هم‌نشینی آن‌ها است و تناسب نیز نسبت قطر حروف با قطر قلم، به ‌نحوی ‌که حروف مشابه هم شکل باشند. دیگر اصول عبارت است از: کرسی: کرسی مربوط است به‌ جای حروف نسبت به خط کرسی در سطر‌بندی، ضعف و قوت: نازکی و ستبری جاهای گوناگون حروف، سطح و دور: راستی یا گردی حروف، صعود مجازی و نزول حقیقی: صعود حروف که مستقیم نیست و نزول آن‌ها در جای لازم، اصول: اگر کاتب همه اجزای نه‌گانه را هم مراعات کند چیزی که به خط او نفاست می‌بخشد چیزی فراتر از اجزای یاد شده است. اصولی که بابا شاه از آن سخن می‌گوید چیزی شبیه به ملاحت («آن») در نزد حافظ است.[۳۴] صفا و شأن ‌هم دو اصل دیگری هستند که معمولاً آن را مرتبط با خوشنویس و حضور آن را مرتبط با درونیات خوشنویس می‌دانند.
در جدول شماره ۲ تعدادی از کتیبه‌های نمونه‌های مورد بررسی آورده شده است که در آن به میزان رعایت اصول ذکرشده، جهت سنجش موفقیت فرش در کتیبه‌نگاری پرداخته‌ایم.

نتیجه‌گیری

بنا بر گفته محققان و آنچه در جدول شماره ۱ آورده شد در دوره صفوی تعداد قالی‌های دارای کتیبه‌هایی با مضامین مذهبی و همچنین اقلام عربی (ثلث، نسخ و...) بیش از اقلام فارسی است. نمونه‌های باقی‌مانده از قالی‌های تبریز که می‌توان بیشترین قالی‌های کتیبه دار دوره صفویه را در این مجموعه مورد بررسی قرار داد شاهدی به این مدعاست که در آن تعداد کتیبه‌هایی با مضامین مذهبی و اقلام عربی بسیار بیشتر از کتیبه‌های فارسی است.
از دوره صفویه به بعد و هم زمان با شروع بافت قالیچه‌های تصویری حضور مضامین ادبی و فارسی در قالی‌ها رواج می‌یابد که باعث استفاده بیشتر از قلم نستعلیق مطابق با مضامین کتیبه‌ها شده که در دوره قاجار به اوج خود می‌رسد. بافت قالی‌هایی با کتیبه‌های مذهبی در این دوران کم رنگ‌تر از قبل می‌شود و کتیبه‌های شناسا تقریباً حضوری همیشگی در قالی‌های این دوره پیدا می‌کنند.
فرش‌های کتیبه‌دار به ‌ندرت در مناطق روستایی و عشایری بافته می‌شدند چراکه به دلیل رج‌شمار نسبتاً پایین این فرش‌ها اجرایی کردن منحنی خطوط بسیار دشوار بوده و در نمونه‌های نادر نیز کتیبه‌ها ناخوانا، شکسته و گاهی به دلیل تقلید از نمونه‌های شهری و نداشتن دانش درست، عواملی مانند غلط‌نویسی حروف و حروف وارونه در فرش‌ها مشاهده می‌شود.
بر اساس جدول شماره ۲ و نمونه‌های درون ‌متن، مشخص شد که از بین تمام خطوط به کار رفته در قالی‌ها، قلم نستعلیق، به دلیل دارا بودن دور بیشتر در اجرای حروف نسبت به دیگر خطوط امکان کمتری برای هماهنگی با محدودیت‌های تکنیکی و فنی بافت را داشته و به همین دلیل در اکثر نمونه‌ها هندسه و شاکله اصلی قلم از بین رفته و خط فاقد زیبایی اولیه هست. از بین دوازده اصل خوشنویسی، نبود تناسب و همچنین عدم رعایت ضعف و قوت حروف، بیش از دیگر اصول و بیش از همه در خط نستعلیق خودنمایی می‌کند. همچنین، در این خط بیش از خطوط دیگر جزئیات از بین رفته است البته، محدودیت‌های تکنیکی و زمینه مورد اجرا نیز در این امر بی‌تأثیر نیست؛ اما خطوطی که دارای زوایای بیشتری می‌باشند مانند خط کوفی بنایی، ثلث و نسخ بهتر و خواناتر در قالی جلوه‌گر شده‌اند. همچنین در بیشتر نمونه‌ها مواردی قابل‌ مشاهده است که در آن‌ها خطوط نه به دلایل تکنیکی، بلکه به خاطر مسائل انسانی که در طرح و بافت دخیل بوده‌اند زیبایی و سهولت خوانایی خود را از دست ‌داده‌اند.
اگرچه در این هنر محدودیت‌های تکنیکی (سوای خطاهای انسانی) مانع از اجرای درست خطوط قاعده‌مند می‌شود اما بافت ویژه‌ای که هنر قالی‌بافی به نمایش می‌گذارد خود می‌تواند زمینه‌ای مناسب برای هنرمندان نوگرا در ارائه آثار نوین خوشنویسی باشد.

پانویس

  1. Sheila s, Blair 1998
  2. Panel
  3. عصاره و کابلی، 1381: 74
  4. قلیچ‌خانی، 1388: 310
  5. همان: ۲۸۹
  6. حشمتی‌رضوی، 1387: 155
  7. همان: ۱۵۸
  8. همان: ۱۵۹
  9. Benaki
  10. ژوله، ۱۳۹۰: ۱۶) (تصویر ۱)
  11. همان
  12. تصویر ۲
  13. ر. دبلیو، 1374: 119
  14. صباغ پورآرانی، 1390: ۱۰۳
  15. ر. دبلیو، ۱۳۷۴: ۱۱۹
  16. تصاویر ۶-۸
  17. شایسته‌فر، ۱۳۸۷: ۱۱۰
  18. شایسته‌فر و خانعلیو، 1381: 78-77
  19. تنهایی، خزایی، ۱۳۸۸: ۱۲
  20. تصویر شماره ۹
  21. شایسته‌فر، 1384: 38
  22. وکیلی، ۱۳۸۲: ۲۱
  23. رجوع شود به جدول شماره ۱، تصاویر ۱-۴
  24. میرزایی، ۱۳۸۸: ۱۲۸
  25. تصاویر ۵-۹ جدول شماره ۱
  26. میرزایی، ۱۳۸۸: ۲
  27. Sheila s, Blair
  28. Blair, 1998: 179
  29. همان: ۱۷۹
  30. فضائلی، ۱۳۸۲: ۱۵۰
  31. تصویر شماره ۲
  32. مکی‌نژاد، آیت‌اللهی و هراتی، 1388: 82
  33. همان
  34. قیومی، 1386: 12-13

منابع

  1. بصام، سیدجلال‌الدین، محمدحسین فرجو، سید امیراحمد ذریه‌زهرا. (1383). رویای بهشت، هنر قالی‌بافی ایران (جلد اول). تهران: سازمان اتکا.
  2. پوپ، آرتور اپهام. (1394). شاهکارهای هنر ایران. اقتباس و نگارش: دکتر پرویز ناتل خانلری، تهران: علمی فرهنگی.
  3. تنهایی، انیس، رضوان خزایی. (1388). انعکاس مفاهیم نماز در قالیچه‌های محرابی صفویه و قاجار. مطالعات هنر اسلامی، 11، 24-7.
  4. حشمتی‌رضوی، فضل‌الله. (1387). تاریخ فرش: سیر تحول و تطور فرش‌بافی ایران. تهران: انتشارات سمت.
  5. خشکنابی، رضا. (1378). ادب و عرفان در قالی ایران. تهران: سروش.
  6. دادگر، لیلا. (1381). فرش ایران: مجموعه‌ای از موزه‌ی فرش ایران. تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، موزه فرش ایران.
  7. ر. دبلیو. فریه. (1374). هنرهای ایران. (ترجمه‌ی پرویز مرزبان). تهران: فروزان.
  8. ژوله، تورج. (1384). شناخت نمونه‌های فرش ایران. تهران: شرکت سهامی فرش ایران.
  9. ژوله، تورج. (1390). پژوهشی در فرش ایران. تهران: انتشارات یساولی.
  10. شایسته‌فر، زهره. (1387). تعامل خط و نقش در قالی‌های سده‌های نوزدهم و بیستم/سیزدهم، چهاردهم. مطالعات هنر اسلامی، 8، 119-107.
  11. شایسته‌فر، مهناز. (1384). کاربرد مفاهیم مذهبی در خط نگاره‌های قالی‌های صفوی. مطالعات هنر اسلامی، 3، 38-25
  12. شایسته‌فر، مهناز، مریم خانعلیو. (1381). بررسی اجمالی خوشنویسی بر روی قالی. کتاب ماه هنر ، 53/54، 81-72.
  13. صباغ‌پور آرانی، طیبه. (1390). مطالعه‌ی تطبیقی خط‌نگاری در قالی‌های دوران صفوی و قاجار. دو فصلنامه‌ی علمی پژوهشی دانشگاه هنر، نامه هنرهای تجسمی و کاربردی، 7، 129-101.
  14. عصاره، امیرحسین، علی آقا کابلی. (1381). فرهنگ دوزبانه‌ی کاربردی تخصصی واژگان فرش. اصفهان: گلدسته.
  15. فضائلی، حبیب‌الله. (1363). اطلس خط. اصفهان: نشر مشعل.
  16. فضائلی، حبیب‌الله. (1382). تعلیم خط. تهران: انتشارات سروش.
  17. قلیچ‌خانی، حمیدرضا. (1388). فرهنگ واژگان و اصطلاحات خوشنویسی و هنرهای وابسته (چاپ دوم). (با تجدیدنظر کلی). تهران: روزنه.
  18. قیومی، مهرداد. (1386). آداب صناعات: آداب نامه‌های مشق در مقام منابع تاریخ هنر ایران. گلستان هنر، 3، 5-17.
  19. معماریان، افشین. (1395). مصاحبه شخصی با نگارنده. تهران
  20. مکی‌نژاد، مهدی. (1388). سیر تحول کتیبه‌های ثلث در معماری ایران صفوی تا قاجار. نگره، 13، 29-39.
  21. مکی‌نژاد، مهدی، حبیب‌الله آیت‌اللهی و محمدمهدی هراتی. (1388). تناسب و ترکیب در کتیبه‌ی محراب مسجد جامع تبریز. هنرهای زیبا- هنرهای تجسمی، 40، 81-88.
  22. میرزایی، کریم. (1388). کتیبه‌ی قالی‌ها به‌مثابه یک متن. فصلنامه علمی پژوهشی گلجام، 13، 140-123.
  23. وکیلی، ابوالفضل. (1382). شناخت طرح‌ها و نقشه‌های قالی ایران و جهان. تهران: نقش هستی.
  24. Sheila s, Blair. (1998). Islamic inscriptions. Edinburgh University Press.
  25. http://blog.lexingtonorientalrugs.com/2012/08/17/prayer-rugs/the_perez_topkapi_prayer_rug/ (visited on May, 10, 2018)
  26. https://www.davidmus.dk/en/collections/islamic/dynasties/safavids/art/3-1964 (visited on Jan, 19, 2019)
  27. http://www.iranicaonline.org/articles/kalila-wa-demna-iii (visited on Jan, 17, 2019)
  28. https://tanyushenka.tumblr.com/search/Safavid+carpet (visited on Jan, 17, 2019)
  29. https://www.pinterest.dk/pin/563372234611456742/ (visited on Jan, 17, 2019)