تاریخ فرش ایران/فرش‌های دوران ایلخانیان و تیموریان

از ویکی‌فرش
پرش به ناوبری پرش به جستجو
1000px-Icon Writer.svg.png نوشتهٔ الینور سیمز[۱]، ویراستی از این مقاله پیشتر با این شناسه نشر یافته‌ است: یارشاطر، احسان. ۱۳۸۴. ت‍اری‍خ‌ و ه‍ن‍ر ف‍رش‌ب‍اف‍ی‌ در ای‍ران‌ (ب‍ر اس‍اس‌ دای‍ره‌ال‍م‍ع‍ارف‌ ای‍ران‍ی‍ک‍ا). تهران: ن‍ی‍ل‍وف‍ر.

فرش‌های بافت ایران که بتوان به طور قطع و یقین به عنوان بافته قرن‌های هشتم و نهم ه.ق (۱۴-۱۵م) قلمداد نمود، عملا وجود خارجی ندارد. یک قطعه فرش پرزدار موجود در موزه «بناکی» آتن، اخیرا به «ایران یا آسیای مرکزی» نسبت داده شده، و مربوط به قرن نهم ه.ق (۱۵م) است[۲]، هرچند که هنوز چگونگی این ارتباط دادن، روشن نشده است. این قطعه، بافته‌ای تماما از پشم است و اندازه آن ۵۶×۳۵ سانتی‌متر می‌باشد.[۳]

فصل هشتم: فرش‌های دوران ایلخانیان و تیموریان

فرش‌های بافت ایران که بتوان به طور قطع و یقین به عنوان بافته قرن‌های هشتم و نهم ه.ق (۱۴-۱۵م) قلمداد نمود، عملا وجود خارجی ندارد. یک قطعه فرش پرزدار موجود در موزه «بناکی» آتن، اخیرا به «ایران یا آسیای مرکزی» نسبت داده شده، و مربوط به قرن نهم ه.ق (۱۵م) است[۴]، هرچند که هنوز چگونگی این ارتباط دادن، روشن نشده است. این قطعه، بافته‌ای تماما از پشم است و اندازه آن ۵۶×۳۵ سانتی‌متر می‌باشد.[۵] بسیاری از نقش‌مایه‌های طرح، آن را به آناتولی (فرش‌های سلجوق) و فرش‌های هولبين[۶] مرتبط می‌نماید که تاریخ آنها بین قرن هفتم ه.ق (۱۳م) و اوایل قرن دهم ه.ق (۱۶م)[۷] می‌باشد.
اطلاعات در مورد فرش‌هایی که در قرن‌های هشتم و نهم ه.ق (۱۵-۱۴م) در ایران بافته و استفاده شده، معمولا از منابع نوشتاری، چه از همان عصر و چه اندکی پیش از آن اخذ گردیده است.[۸] وجود فرش و بافت آن در آناتولی و کنفدراسیون‌های ایلات ترکمن و نیز احتمالا مصر و حتی اسپانیای[۹] آن زمان، به قياس این اجازه را می‌دهد که یقین کنیم در ایران هم فرش بافته می‌شده است. نهایتا چنین گفته می‌شود که «فرش‌های گره‌دار ظریف... سلسله صفوی... نمی‌تواند خلق الساعه به وجود آمده باشد».[۱۰] عدم وجود نمونه‌هایی از آن دوران، فرضیاتی درباره طرح و رنگ فرش‌های ایرانی بر مبنای مقایسه آنها با نوشته‌های مصور قرن نهم ه.ق (۱۵م) مطرح کرده است و در این کار آمی بریگز[۱۱] نقش مهمی را ایفا کرده است. اعتبار به کار گیری هنرهای تصویری به عنوان منبع و مأخذ مدارک و شواهد برای منسوجاتی که دیگر وجود ندارد، حتی در بهترین موقعیت، سئوال برانگیزند؛ مسئله‌ای که در کنار آن مطرح می‌شود و آن‌چنان که پیداست، مشابهات به جا مانده، فرش‌هایی می‌باشند که در نقاشی‌های قرن نهم ه.ق (۱۵م) ایران ترسیم شده‌اند و این فرش‌ها معمولا از آناتولی می‌باشند. با این حال، با تداوم عدم وجود شواهد و مدارک عینی مورد لزوم از ایران، هنوز این‌گونه نتیجه‌گیری‌ها برای خود طرفدارانی دارد. اگر تصویرگری فرش در نقاشی‌های آن مصر به عنوان شاهدی برای وجود فرش‌های ایرانی در قرن هشتم و نهم ه.ق (۱۵-۱۴م) به کار گرفته شود، نقاشی‌ها بایستی بر حسب استانداردهایی با کیفیت بسیار بالا، تاریخ‌گزینی درست، تعیین محل بافت و هدف‌دار انتخاب شوند، فقط در آن سطح است که می‌توان تصاویر عینی مورد نظر را از آن دوران به دست آورد.

فرش‌های تیموری

نقطه ضعف استدلال بریگز، رابطه مستقیم با این فرض اساسی دارد که او فرش‌های نشان داده شده در نقاشی‌های دوره تیموری را دقیقا نشانگر فرش‌های آن دوره تلقی می‌نماید. وی در اولین مقاله خود (۱۹۴۰) در مورد فرش‌های طرح هندسی بحث می‌نماید و در مقاله دوم (۱۹۴۶) به فرش‌های طرح اسلیمی و «گل و بوته» می‌پردازد. او از همان نقطه ضعف نظریه قبلی خود، کار را دنبال می‌نماید. در حال حاضر معلوم شده که نه تنها فرش‌های طرح هندسی، بلکه سایر انواع طرح‌ها را هم در نوشته‌های مصور کارگاه دربار تیموری می‌توان یافت که از تاریخ‌های مختلف در طول قرن می‌باشند و همین امر سایه‌ای از ابهام بر این بحث می‌افکند که اصلا فرش‌های کلاسیک تیموری دارای طرح‌های هندسی بوده باشند.[۱۲] برای مثال در تصویر «رودکی و امیر سامانی»، در نسخه‌ای از چهار مقاله عروضی که در سال ۸۳۵ه.ق (۱۴۳۱م)، برای «بایسنقر» فراهم شده، دو نفر بر روی فرشی نشسته‌اند که متن آن طرح اسلیمی گل و بوته می‌باشد و در مقابل، حاشيه آن با طرح شبه کوفی با پیچک‌های بالا رونده گره‌دار تزیین شده است[۱۳]؛ در «لیلی و مجنون در مدرسه»[۱۴]، در نسخه‌ای از خمسه نظامی گنجوی به تاریخ ۸۶۶ه.ق (۱۴۶۱م)، فرش با محراب‌های متعدد ترسیم شده است.[۱۵]
استدلال‌های «بریگز» و دیگران در فرش‌های تیموری با منابع و شواهد جديد به دست آمده، به تدریج اهمیت خود را از دست می‌دهد. برای نمونه، در حال حاضر اهل فن این امکان را مورد توجه قرار داده و نتیجه گرفته‌اند فرش‌هایی که زمانی مربوط به صفویان تصور می‌شد، در واقع از نظر تاریخ مربوط به دوره تیموری است.[۱۶] تعیین مشخصات منسوجات بافته تیموری بخصوص آنهایی که طرح‌های گردان (منحنی)[۱۷] دارند، نیز امکان مقایسه طرح‌های روی لباس‌های مصور تیموری و بافته‌های به کار رفته در سراها را با فرش‌هایی که فرض می‌شود نوعا تیموری باشند، فراهم می‌سازد و این به نوبه خود نشان از اهمیتی دارد که تذهیب‌کاران و دیگر افراد کتابخانه سلطنتی، به عنوان منبع طرح‌های دوره تیموری بر تمام اشیاء و آثار هنری، بدون توجه به مقدار و میزان آنها، دارا می‌باشند.[۱۸]

فرش‌های دوره ایلخانی

فرش‌های دوره ایلخانی از هر لحاظ کمتر از سلف خود شناخته شده‌اند. بریگز کار خود را فقط به بررسی نقاشی‌های دوره تیموری محدود کرده است و در یافته‌های وی هم که بر مبنای تصویرگری کتاب‌های آن زمان می‌باشد، اطلاعات اندکی از مورد فرش‌های دوره ایلخانی به دست می‌دهد. بدین معنی که در مینیاتورهای دوره ایلخانی فقط گه‌گاهی فرش دیده می‌شود.[۱۹] برای نمونه در مینیاتوری از شاهنامه کبیر که در حال حاضر ان را به دوره «ابوسعيد» (۳۶-۷۱۷ه.ق/۳۵-۱۳۱۷م)، آخرین فرمانروای ایلخانی در ایران نسبت می‌دهند[۲۰]، دو قطعه کف‌پوش با ظاهری فرش‌گونه نقاشی شده است. آثار به جا مانده همزمان دوره ایلخانی جهت مقایسه، همگی مربوط به آناتولی می‌باشند و چیزی از ایران وجود ندارد. در یکی از تصویرهای شاهنامه، یعنی تصویری که مربوط به تخت نشستن ضحاک می‌باشد، کف‌پوشی را می‌توان تشخیص داد که در آن بخشی از هشت‌ضلعی بزرگ با نقش حیوانی اژدهامانند در داخل آن دیده می‌شود.[۲۱] این‌گونه طرح‌ها از مشخصه‌های قرن هشتم ه.ق (۱۴م) آناتولی می‌باشد.[۲۲] در زمینه تصویر «سوگواری بر تخت تابوت اسکندر»[۲۳]، فرش بزرگی وجود دارد که نقش متن آن مشابه نقشی است که بر سطوح آجری مینیاتور دیگری از ایران دیده می‌شود و حاشیه بیرونی آن کتیبه‌ای شبه‌کوفی به رنگ سفید در زمینه قرمز می‌باشد. این‌گونه نقش‌بندی‌ها در قطعه فرش‌های قرن ۷ه.ق (۱۳م) آناتولی مشاهده شده است.[۲۴]
در قرن نهم ه.ق (۱۵م) هم به همان اندازه قرن هشتم (۱۴م) تشابه در شکل و رنگ بین فرش‌های مصور ایرانی با بافته‌های همزمان آناتولی آنها چشمگیر است، بنابراین دشوار بتوان این باور را از نظر دور داشت که قبل از قرن دهم ه.ق (۱۶م)، تکامل بافت فرش پرزدار با گره در آناتولی، ایران و مناطق ایلاتی در مرزهای همجوار از نظری هنر و شیوه بافت بیشتر در جهت تشابه با هم بوده است تا در جهت تمایز بین آنها.

پانویس

  1. Eleanor Sims
  2. لنتز و لووری (Lentz & Lowry)، صفحه ۲۲۰ شماره ۱۱۹.
  3. مکی (Mackie).
  4. لنتز و لووری (Lentz & Lowry)، صفحه ۲۲۰ شماره ۱۱۹.
  5. مکی (Mackie).
  6. Holbein
  7. يتكين (Yetkin)، تصوير ۲۲-۱، بخصوص ۲۷-۲۶؛ اسپلر، ۱۹۷۸، یادداشت های ۱ و ۳ و ۵ و ۱۴؛ برای زیلویی که گفته می‌شود مربوط به تاریخ ۸۰۷ هجری قمری (۱۴۰۵م) به فصل چهارم و پنجم همین نوشته مراجعه شود.
  8. برای نمونه مراجعه شود به باربارو و کنتارینی (Barbaro & Contarini)، صفحه ۱۱۹؛ اردمان، ۱۹۶۲، صفحه ۱۸؛ آیدم، ۱۹۷۷، صفحه ۱۴.
  9. اسپلر، ۱۹۷۸، صفحات ۳۲-۲۷؛ هلفگات (Helfgott)، صفحات ۱۴-۱۰۷.
  10. اسپلر، ۱۹۸۶، صفحه ۶۹۸.
  11. Amy Briggs
  12. اسپلر، ۱۹۸۶، ۷۰۰-۶۹۸، لنتز (Lentz) و لوری (Lowry)، صفحه ۲۲۱.
  13. موزه آثار اسلام و ترک، استانبول، ۱۹۵۴، ردیف ۲۲R؛ گرنی (Grny)، ۱۹۷۹ تصویر L.
  14. تصویر شماره ۳
  15. تصویر ۵۷، توپ‌قاپوسرای، استانبول؛ حزين ۷۶۱، به شماره برگ ثبت ۱۰۶؛ گروب (grube)، تصویر ۳۳A.
  16. برای مثال قطعه فرشی با طرح اسلیمی و گل و گیاه با محراب‌های متعدد در موزه برلین (fur Islamische kunst)؛ اسپلر، ۱۹۸۶، صفحه ۷۰۰ و تصویر ۵.
  17. لنتز و لووری، صفحه ۲۱۸.
  18. لنتز و لووری، فصل سوم.
  19. بریگز (Briggs)، ۱۹۴۶، صفحه ۲۰، یادداشت شماره ۳.
  20. برای نمونه، مراجعه شود به گرابر (Grabar) و بلر (Blair)، صفحات ۵۵-۴۶.
  21. گالری هنر فریی‌یر (Freer)، واشینگتن، ۲۳/۵؛ گرابر و بلر، صفحه ۵۹.
  22. يتكين (Yetkin)، صفحات ۴۱-۲۷، بخصوص شکل ۱۲.
  23. فریی‌یر، ۳۸/۳؛ گری (Gray)، ۱۹۶۱، صفحه ۳۲.
  24. يتكين، تصویرهای ۳ و ۴ و ۷ و ۱۳.

منابع

یارشاطر، احسان. ۱۳۸۴. ت‍اری‍خ‌ و ه‍ن‍ر ف‍رش‌ب‍اف‍ی‌ در ای‍ران‌ (ب‍ر اس‍اس‌ دای‍ره‌ال‍م‍ع‍ارف‌ ای‍ران‍ی‍ک‍ا). تهران: ن‍ی‍ل‍وف‍ر.