لچک و ترنج؛ پردیس پارسی

از ویکی‌فرش
نسخهٔ تاریخ ‏۶ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۰۸ توسط عبدالحسین قاسم نژاد (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{نام نویسنده|عبدالحسین قاسم‌نژاد.}} لچک و ترنج/بررسی نقش نمادین ترنج در فرش...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
1000px-Icon Writer.svg.png نوشتهٔ عبدالحسین قاسم‌نژاد.

لچک و ترنج مهمترین و پرکاربردترین الگو در فرش‌بافی ایران است، چرایی این موضوع را باید در حوزه نمادشناسی و شناخت اساطیری بررسی کرد.

==نمادشناسی==

از نخستین ساکنین سرزمین فلات ایران آگاهی کاملی در دسترس نیست اما پس از حضور آریایی‌ها در این سرزمین، از پس مکتوبات ایشان، امروزه اطلاعاتی درباره اندیشه آنها به دست ما رسیده است. در این میان آنچه از اساطیر ایرانیان برجای مانده آن است که شالوده و ساخت عالم امکان و عالم وجود در این اساطیر به نحوی است که ضرورت آن به مفهوم دریافتی اخلاقی می‌انجامد.[۱]این شالوده اخلاق‌مدار در رستاخیز (تنِ پَسین) بر چگونگی فرجام گیتی، پیوستن گیتی و آدم به مینُو و اندیشه بهشت و زندگی پس از مرگ در این اندیشه است[۲].

حال بهشت این جایگاه زیست جاودانه خواست و آرزوی بنیادی برای ایرانیان است از این رو نمودی از بهشت را بر قالی می‌بافند تا به یاد آن زیست و زندگی این جهانی خود را به سرانجام رساند. الگوی لچک و ترنج در واقع فرارنمایی بهشت برپایه تعاریفی از آن است که در اندیشه ایرانیان بوده؛ ایرانیان بهشت را چونان باغی می‌دانند که در آن حوض‌های بیشماری است که با جوی به یکدیگر می‌پیوندند و در میان آنها درختان و دیگر گیاهان روییده است. بدینسان ترنج میانی نشان از یک حوض و چهار لچک در گوشه‌های قالی، یک چهارم از حوض‌های دیگر است و نقش‌مایه‌های اسلیمی و ختایی نیز یادآور گیاهان. حاشیه‌های اطراف قالی که از ۷ بخش تشکیل شده، بنابر دیدگاه ایرانیان هفت دیوار بهشت است تا از ورود اهریمن جلوگیری کند.

برای آگاهی بیشتر نگاه کنید به : - مسکوب، شاهرخ، درآمدی به اساطیر ایران، تهران: فرهنگ جاوید، چ 4، 1400. - حصوری، علی، مبانی طراحی سنتی در ایران، تهران: نشر چشمه، چ 3، 1389. - حصوری، علی، باغ مینوی فردوس و طرح آن در قالی ایرانی، ماهنامه کلک شماره 93-89، 1376، صص 247-259. - چیت‌سازیان، امیرحسین، بازشناسی پردیس در بستر نماد گرایانه معماری و فرش ایران، گلجام شماره 12، 1388، صص122.

  1. (مسکوب، 1400، ۶۵)
  2. (همان، ۶۲)