قالی تاریخی کاشان

.
قالیهای تاریخی و گرانبهای کاشان مظهر زیبایی ذوق و هنر ایرانیان است در جهان.
باد آباد مهین خطه کاشان که مدام | مهد هوش و خرد و صنعت و بینایی بود | |
هر که برخاست به هر پیشه ز شهر کاشان | در فن خویشتنش فرط توانایی بود | |
فرش زیباش کنون شهره دهر است چنانک | زری و مخمل او شاهد هر جایی بود |
ملک الشعراء بهار
قالی ایران که عامل بزرگ شناسایی کشور کهنسال ما به جهانیان گشته و اکنون در زندگانی همه اقوام بشر از هر نژاد و ملت خودنمایی میکند، گذشته از تأمین نیازمندیهای زندگی و تشکیل اندوخته پربهای هر خانه و خانوادهای، ارزندهترین نماینده اندیشههای لطیف انسانی و زیباترین پدیدههای دلپذیر هنری و هم به شمار میرود. این صنعت ظریف که چکیده ذوقهای سرشار و مولود سلیقه و ابتکار استعدادهای هنری گروهی از افراد آزموده و ورزیده میباشد، محصول کار و نتیجه کوشش و دقت و هماهنگیهای هنرمندان را به صورتی جالب و نقشی دلفریب جلوهگر میسازد و مخصوصاً هم برای آنکه واجد مزایای مادی و معنوی است، در میان هنرهای زیبا جایگاهی بلند و بیمانند دارد، به گفته پروفسور پوپ آمریکایی که عمری را با دانش و بینش در تحقیق و بررسی آثار و صنایع تاریخی ایران به سر برده است: «قالی ایرانی نشانه تجمل شاعرانه در سرتاسر جهان است.»
و در جای دیگر گوید: «این صنعت بیش از تمام صنایع خصایص و رسوم تنوع قدیمی را دربرداشته مراحل مختلف زندگی و فرهنگ ایران را نشان میدهد، قالیهای ایران روح حقیقی صنایع این کشور را مجسم میسازد.»
اما قالی کاشان، که شهرت آن دنیا را فراگرفته و شامل گرانبهاترین آثار هنری و قطعههای ممتازی در نوع خود میباشد، از نظر تاریخی دو عصر متفاوت و مختلفی را پیموده و یک تعطیل طولانی و فاصله زمانی قریب به دو قرن این دو مرحله را از یکدیگر جدا ساخته است.
نخستین بار در قرنهای دهم و یازدهم هجری که عصر طلایی صنایع کاشان نامیده شده است. بار دوم نیز دوره کنونی است که از اوایل قرن حاضر آغاز گشته است. چونکه عوامل و وسایل کار و چگونگیهای آن در هر دوره تغیری یافته، بنابراین سیر تاریخی این صنعت بزرگ را هم باید در دو عصر متناوب و در حدود زمان و مکان و شرایط خاص خود مورد بررسی قرار داد.
دوره اول
این نکته واضح و مسلم است که سابقه تاریخی تهیه و بافتن هر گونه فرش و گلیم و قالی با مواد اولیه پشم یا موی حیوانی در آغاز کار از صنایع روستایی و ایلیاتی بوده که به تدریج در شهرها و سایر مراکز اجتماع هم پیشرفت نموده. سپس نیز به اقتضای فراهم بودن وسایل و عوامل گوناگون محلی با به کار بردن الیاف پنبه و ابریشم تا تارهای زر و سیم هم تنوع پیدا کرده است.
و لیکن در مورد قالیبافی کاشان دلایلی هست بر اینکه مبدأ آن برعکس سیر تدریجی و ترتیبی که گفته شد از عالیترین مرحله تکامل بافندگی منسوجات ظریف ابریشمی پدید آمده است؛ زیرا که پارچهبافی ابریشمی از روزگاری بس دراز در آن شهر رواج و رونق کامل داشته و قرنها پیش از مسافرت مارکوپولوی ایتالیایی در قرن هفتم به ایران که (در کاشان مخمل و پارچههای ابریشمی توجه او را جلب کرده است) مردم آن دیار سرگرم این پیشه و هنر بودهاند. آنها در طی زمانی طولانی و با پیشرفتهای تدریجی انواع تازه و ممتازی را در صنعت مخمل بافی پدید آوردند، مانند مخمل دو خوابه، برجسته و گلدار و مخمل زری تا پارچههای زربفت که با ابریشم و گلابتون سیم و زر بافته میشد. هر چند که در مراکز دیگر هم این کارگاهها تهیه و قماشهای ابریشمی مشابه آنها بافته شد ولی از جهت کم و کیف هرگز نتوانستند با کاشان رقابت و برابری بکنند.
در عهد شاهعباس اول که مروج و مشوق صنایع کشاورزی بود، به گفته مؤلف کتاب تذکرة الملوک[۱] تنها کارخانه دولتی که در خارج پایتخت خلعتها و هدایای سلطنتی را فراهم ساخته و آماده میکرد در کاشان برپا شده بود تا «خلعتی که به حکام و وزرا و کلانتران و مین باشیان و یوز باشیان و سایرین داده میشد در کاشان و اصفهان تهیه میگردید.»
بر اثر ترقی و تنوع منسوجات، طبعاً مصرف آنها هم از لباس و پوشش زن ومرد تجاوز نموده در انواع وسایل و اسباب تجمل زندگی و برای زیب و آرایش دادن خانمهای توانگران مورد استعمال قرار گرفت. و از آن جمله برای تزیین کف اتاق و گستردن روی فرشها بود.
چنانکه شاردن محقق فرانسوی در کاخهای سلطنتی اصفهان دیده و مینویسد: «این قالی مخملی گرانبها را روی نمدهای ضخیمی گسترده بودند تا قالی محفوظ بماند.»
یکی از وعاظ مسیحی به نام کارترایت که در حدود سال ۱۶۰۰ میلادی به کاشان آمده درباره صنایع و قالی آنجا مینویسد: «مردم کاشان خیلی کار کن و صنعتگر هستند و برای هر فن و ذوقی مهارت دارند مخصوصاً در صنعت بافتن کمربند و دستمال و منسوجات گلابتون، انواع مخمل و اطلس و زری و تافته و پارچهای که در اروپا معروف به اورمزین (منسوب به هرمز) میباشد؛ و همچنین انواع قالی و قالیچه و ظروف چینی و کاشی که انسان را متعجب میسازد. اجمالاً میتوان گفت که کاشان مخزن و مرکز معامله تمام شهرهای ایران برای این اجناس میباشد. من اطمینان قطعی دارم که واردات سالیانه ابریشم کاشان از واردات سالیانه ماهوت لندن بیشتر میباشد.»
اما تهیه و استعمال قماش و قالیهای زربفت کاشان پیش از عهد شاهعباس با جنبه تجمل و اشرافی که داشت منحصر به داخل ایران بود. در عصر این پادشاه بلندهمت، علاوه بر مصرف زیاد آن در دستگاه سلطنتی و امرا و بزرگان، به خصوص از جهت هدایای که به کشورهای بیگانه فرستاده میشد نام آن را همهجا بلندآوازه کرده و مشهور ساخت.
از این لحاظ در مراکز خارج ایران که قالی زربفت همراه با نام شاهعباس شیوع یافته و شناخته شده چنین گمان بردهاند که ابداع و ابتکار این نوع قالی هم در عهد این پادشاه به عمل آمده و برخی از نویسندگان نیز به پیروی از آنها این اشتباه تاریخی را تکرار نمودهاند. درحالیکه مطابق مدارک تاریخی که یکی از آنها را در اینجا یاد میکنیم، سالهای متمادی پیش از شاهعباس این صنعت رونق و رواج کامل یافته است.
در ضمن فرمانی که در سال ۹۵۰ هجری از طرف شاهطهماسب بهعنوان حاکم خراسان مبنی بر دستورالعمل جامعی برای پذیرایی از محمد همایون صادر شده، درباره هدایای مخصوص شاه مینویسد:
«قاليچه مخمل دو خوابه طلاباف و سه زوج قالين دوازده ذرعی كوشكانی.»
بنابراین جای حرف نیست که بافتن قالی زربفت با گلابتون طلا از زمان قدیم و پیش از سلطنت شاهطهماسب هم معمول بوده است و همچنین لفظ دو خوابه اصطلاح خاص یک نوع از مخمل و قالی در کاشان بوده و هست. ولیکن در عهد شاهعباس مقدار تولید و مصرف این قالی گرانبها به حدی افزایش بافته که با ایام گذشته قابل قیاس نبود ازاینجهت در شهرهای دیگر هم کارخانههای بزرگ و مجهزی به راه افتاد. همچنان که پس از درگذشت شاهعباس هم این کارخانجات رونق خود را از دست داد تا آنکه با انقراض صفویه این هنر ظریف یعنی بافتن قالیهای زربفت در کاشان بهکلی از میان رفت. درحالیکه مراکز دیگر که با تهیه فرشهای پشمی سروکار داشتند کموبیش کار خود را ادامه دادند و از آن جمله جوشقان بود.
قالی جوشقانی
این قالی که در فرمان نامبرده شاهطهماسب «کوشکانی» نامیده شده از آغاز کار برعکس قالی کاشان از صنایع روستایی بوده که با پشم مرغوب گوسفندهای محلی بافته میشد. در عهد شاهعباس به کار بردن ابریشم و گلابتون زر و سیم در قالی جوشقان هم معمول گردید که نمونه آن قالیچههای روی قبر و درگاههای مقبره شاهعباس دوم است که در موزههای قم و ایران باستان موجود میباشد.
پروفسور پوپ در کتاب خود به نام «تحقیقی در باب هنر ایران» ازجمله 152 تخته قالیهای تاریخی ایران را که برگزیده بود نام برده و بیش از یکپنجم آنها را بافت جوشقان معرفی نموده است.
پس از صفویه فالی جوشقانی هم پیرایههای تجملی را از دست داد. از پشم بومی خالص و با همان رویه سهل و ساده روستایی قدیم که طرز بافت آن در ردیف مستقیم و بدون احتیاج به نقشه خارج بافته میشد ادامه داشت. این قالی بادوام که از لحاظ قیمت هم مناسب بود در زندگانی طبقات متوسط رواج و شهرت خود را از دست نداد.
به خصوص از حیث مرغوبی پشم برههای بوم جوشقان و رنگهای نباتی و طبیعی که پس از کهنه شدن پر جلوه و شفاف میگردد، از قدیمالایام فرش کهنه آن خریدار داشته است. گاه نیز بر حسب سفارش مخصوص، قالیهای ریزباف و ممتازی در آنجا بافته شده، مانند قالیهای اختصاصی تالار برلیان کاخ گلستان و راهروهای آنکه پس از بنای آن کاخ، در جوشقان بافتهاند.
قالیهای گرانبها و تاریخی که در کاشان بافته شده
هر چند اظهارنظر قطعی درباره همه قالیهای بافت کاشان که اکنون در موزهها و مجموعههای دنیا موجود است کار سهل و آسانی نیست؛ اما از بررسیهای فنی کارشناسان و تحقق و تطبیق کلی و قراین دیگر، خصوصیاتی از قالی کاشان به دست آمده که برای شناختن و تشخیص آنها بسیار مؤثر است. ازجمله جزییات مربوط به نقش و تزیینات و ریزهکاریها و نقشونگار مشترکی که با ظروف سفالی و کاشیسازی کاشان در آنها موجود است؛ همچنین بافت ریز و مخمل نما و ظرافت خاص آن نسبت به قالیهای دیگری که با گره فارسی بافته شده است.
پروفسور پوپ مختصات دیگری را هم برای نقشه قالیهای کاشان شمرده است مانند: «ترنجهای کنگرهدار و برگهای ظریف، شاخهها و برگهای دندانهدار و...» یکی از محققین و کارشناسان جهانی، از میان دویست تخته قالی کهنه مشهور که در کتاب مربوط به «میراث ایران» منعکس بوده هفت تخته آنها را بهعنوان عالیترین قالیهای جهان انتخاب و مورد تحقیق و بررسی قرار داده است.
در نتیجه تحقیقات وی ثابت شده که چهار پارچه از آن هفت قطعه به شرح زیر بافت قدیم کاشان میباشد درحالیکه محل بافت سه تخته دیگر نیز مورد تردید و تأمل است:
۱- قالی معروف اردبیلی متعلق به موزه ویکتوریا و آلبرت لندن که از لحاظ طرح و استادی در بافت، یکی از عالیترین قالیهای جهان است و در کتیبه آن نوشته شده است:
جز آستان توام در جهان پناهی نیست | سر مرا به جز این در حواله گاهی نیست |
عمل غلام آستان مقصود کاشانی فی سنه ۹۴۶
تاروپود آن ابریشم و گره آن از نوع فارسی و در هر اینچ مربع ۱۷*۱۹ گره بافته شده. به گفته کارشناس نامبرده: «این تعداد تقریباً مساوی تعداد گرههای بهترین انواع قالی کاشان است که در حدود ۲۵ سال قبل بافته شده است. طرح و بافت قالی عالی و قابلستایش است»؛ و سپس کارشناس نامبرده اضافه میکند:
«کاشان در عصر حاضر و در قرنهای گذشته مرکز کارهای هنری بوده است.» شاردن در قرن شانزدهم میلادی در باب کاشان چنین مینویسد:
«در هیچیک از شهرهای ایران بیش از کاشان و حوالی آن اطلس و مخمل و تافته ابریشم خواب وب یدار و زری و ساده و گل ابریشمی و پارچه زربفت و سیم بفت نمیبافند.»
سرانتوان شرلی نیز تقریباً به همین نهج درباره کاشان سخن میراند به خصوص متذکر میگردد:
«قالیهای این شهر از نظر ظرافت اسباب اعجاب میشود.»
بنابراین جای هیچگونه شک و تردیدی باقی نماند که قالی اردبیلی به وسیله مقصود کاشانی در کاشان بافته شده است.
۲- دومین قالی عالی دوره صفوی که از پرارزشترین میراث ایران برای بنیآدم است قالی معروف به شکارگاه است (در موزه هنر و صنعت شهر وینه). در ردیف اول و بزرگترین قالیهای جهان است. این تنها قالی است که تاروپود و گوشت آن همه از ابریشم است و از تمام قالیهای دیگر عهد صفوی ریزبافتتر و قسمتی از تصاویر آن ملیله نقره و یا مفضض است.
پس از شرح جزییات نقشه آنکه شکارگاهی با حیوانات جنگلی و وحشی است میگوید: «چون اهالی کاشان به بافتن قالیهای ابریشمی عادت دارند و بعضی قالیهای ابریشمی قرن دهم هجری نیز محققاً در آن شهر بافته شده ازاینجهت قالی شکارگاه را هم کار کاشان میدانند.»
۳- سومین قالی از هفت قالی معروف به «چلسی» است در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن. بیشک این قالی هم قرابت و شباهتی با قالی اردبیل دارد.
قطعاً این فرش یکی از عالیترین قالیهای جهان است و مانند قالی اردبیلی تاروپودش ابریشمی است ولی در هر اینچ ۲۲*۲۱ گره دارد. در باب محل بافت این قالی باید گفت قالی اردبیلی و قالی چلسی هر دو در یک محل که کاشان بوده بافته شده است.
۴- قالی گلدانی موزه ویکتوریا و آلبرت است، که با قالی گلدانی موجود موزه ملی آلمان در برلن شبیه است که به عقیده پروفسور پوپ هر دوی آنها را در قصبه جوشقان بافتهاند.
همین دانشمند در کتاب شاهکارهای هنر ایران مینویسد:
«در نیمه دوم قرن دهم از کارگاههای کاشان یک سلسله قالیچه و چند قالی بزرگ ابریشمی بیرون آمد. نمونه این قالیها عبارت است از قالی شکار وین، قالی برلن، براینکی درورشو، قالی شکار پادشاه سوئد. بر اثر هنر و همت طراحان بزرگ، این قالیها نه از حیث عظمت و جلال بلکه از حیث درخشندگی و عمق رنگ با مخمل یکسان است.» و نیز در جای دیگر گوید:
«بافندگان کاشان ثابت کردهاند که میتوانستند فرشهای تصویری ببافند چنانکه با بهترین کارهای استادان چینی و اروپایی دوره گوتی برابری کند.»
یک کارشناس فنی ایران هم که قالیهای تاریخی را از لحاظ نقشه بررسی و تقسیمبندی نموده، درباره قالیهایی که نقشه آنها ترنجی است[۲] مینویسد:
«ممتازترین نوع این قالیها در قرن دهم هجری بافته شده و نفیسترین نمونههای موجود از آن منسوب به شهر کاشان است.»
ناگفته نماند که نقشههای شکارگاه با حیوانات اهلی و وحشی نیز از نقش و نگارهای معمولی کاشان بوده که روی مخمل و زری هم بافته میشد. نمونه آنها یک پارچه مخمل دایرهای شکل با نقش و نگار انسان و حیوان در شکارگاه و متعلق به قرن دهم هجری است که اکنون در موزه هنرهای زیبای شهر بوستون موجود میباشد.
قالیچههای ابریشمی
دکتر دیماند کارشناس صنایع خاورمیانه در موزه متروپولیتن نیویورک در کتاب «راهنمای صنایع اسلامی» مینویسد:
«خوشبختانه از قالیهای ابریشمی کوچک تعداد زیادتری باقی مانده که در موزهها و مجموعههای خصوصی موجود است... این قالیچهها را معمولاً به کاشان نسبت میدهند... بافت این قالیچهها بهقدری ظریف است که شبیه مخملهای ایران میباشد.»
=قالیچههای معروف به لهستانی
این نوع قالیچه که از ابریشم خالص با تارهای زروسیم بافته شده متعلق به دورهای است که صنایع نساجی ابریشمی زربفت و قالیبافی کاشان به اوج کمال و تجمل رسیده بود. این قالیچههای زربفت از آنجایی که اولین بار در لهستان مشهور گردید. ولی طبق مدارکی که پسازآن به دست آمد معلوم شد که آنها از قالیهای سفارشی است که در کارگاههای کاشان برای هدیه دادن به پادشاهان و دربارهای بیگانه بافته شده. ازجمله یک هیئت نمایندگی ایران در سال ۱۶۳۹ میلادی حامل شش تخته از آنها برای دوک بود که قالی معروف به تاجگذاری در کاخ روزنبرک شهر کپنهاک یکی از آنها و اکنون در آنجا موجود است. مطابق اسناد معتبری که از صنایع تاریخی لهستان به دست آمده در سال ۱۶۰۵ میلادی برابر با ۱۰۱۴ هجری یک تاجر کارشناس ارمنی از طرف پادشاه لهستان مأموریت یافت که به ایران آمده عالیترین قالیهای ممتاز ایرانی را برای کاخهای سلطنتی لهستان تهیه و خریداری نماید. کارشناس نامبرده پس از بازدید مراکز مهم قالیبافی ایران و مطالعه کامل، عاقبت قالیهای مطلوب خود را در کاشان سفارش داد و خود او هم که سرپرستی قالیها را در حین بافتن عهدهدار بود دستور داد تا علامت عقاب سلطنتی لهستان را روی آنها ببافند که اکنون چهار قطعه از این قالیچهها در موزه رزیدنتس موجود میباشد.
خلاصه آنکه این دوره قالیبافی کاشان هم مانند سایر سازمانهای مهم هنری آن شهر که پس از شاهعباس اول رو به تنزل و کسادی نهاده بود، در نیمه اول قرن دوازدهم به واسطه هجوم افغان و آشوب و آشفتگیهای پیدرپی یکباره متروک و فراموش گردید.
اما تاریخچه تجدید قالیبافی کاشان در دوره معاصر و چگونگی پیشرفت سریع آن و معرفی کارشناسان و هنرمندانی که در ترقی و تنوع این صنعت ملی پیشقدم و مؤثر بودهاند موکول به مقاله دیگری میباشد که در شمارههای آینده درج خواهد شد.