لچک و ترنج/بررسی نقش نمادین ترنج در فرش ایران
چکیده
طرحهای فرش ایران دارای دستهبندیهای گوناگونی است که فرش ترنجی و لچک ترنج در این بین هم به لحاظ زیبایی و هم به لحاظ کثرت استفاده و تولید از جایگاه ویژهای برخوردار است. در این بین به نظر نمیرسد که ترنج در فرش ایرانی تنها به دلیل ابعاد زیباییشناختیاش به این درجه از اهمیت و کثرت رسیده باشد؛ و در این بررسی نقش ترنج در فرش ایران از منظر نمادین و به شیوه کتابخانهای و تحلیل محتوا مورد کنکاش قرار گرفته است. ترنج بهطور آشکار هم از نظر ظاهری و هم از نظر مفهومی در فرش به درجهای از پختگی و زیبایی رسیده که در کمتر صنایعدستی دیگری بتوان شاهد آن بود. نقش ترنج در ادامه اعتقادات اسطورهای و نمادین گلستان و حوض شکل گرفته، اما تکامل آن به شکل امروزی در اصل انعکاس ذهنیت، اندیشه و آرزوهای هنرمند مسلمان ایرانی در تجلی باغ بهشت و فضایی روحانی است. از طرفی در ترنج عینیت بخشیدن به تصورات مینوی از شکل زمینی و این دنیایی خود خارج شده و با بیانی نمادین با استفاده از نقوش تجریدی و انتزاعی، سعی در القای فضایی مقدس را دارد و اختصاصا تأکیدش بر دنیایی المکان و الزمان است که در قالب تصویر و فرم خاصی نمیگنجد و اینجاست که هنرمند به بیان نمادین متوسل میگردد. برای القای این مفهوم والا طراح یا بافنده، مرکز فرش را با درک تمام معانی متصف به آن و در آگاهی کامل برمیگزیند.
واژههای کلیدی
فرش ایران، نماد، ترنج، حوض، باغ بهشت
مقدمه
نقوش فرش در بیان اولیه تصویری خود حکایت از نوعی تزیین دارند که باعث ایجاد حسی لطیف و زیبا در آدمی میگردد. اما بسیاری از این نقوش علاوهبر تزیینی بودن حاوی مفاهیمی نمادین هستند که در قالب نقوش زیبایی ارائه میشوند. در اصل در بررسیهایی که انجام
میشود، جنبههای نمادین نقوش فرش مشخص میگردد. برخی نقوش فرش صرفا جنبه تزیینی داشته و تعدادی هم ابداع بافنده ناآگاه از سویه نمادین آن بوده است، به گونهای که هنوز هم اکثر بافندگان از جنبه نمادین اشکالی که میبافند بیاطالعاند.[۱] اما این بدین معنی نیست که اساسا نقوشی که بافته میشوند بیمعنی بوده و اگر امروز هم از همان نقوش استفاده میشود، صرفا بهدلیل جنبههای زیباییشناختی آن است. همچنین این نکته نیز قابل تعمق است که بعضا مشاهده شده بعد از پیدایی مفاهیم نمادین نقوشی خاص، در دورههای بعد تغییراتی در آنها اعمال شده که در راستای همان مفاهیم اصیل بوده و هنرمند متأخر خودآگاه یا ناخودآگاه1 آن نقوش را به گونهای روی فرش آورده که گویا او هم مقصودش همان مفاهیم نمادین بوده است. این روند را میتوان در مشترک بودن دغدغهها، آرزوها و جهانبینیهای هنرمند بافنده در ادوار مختلف تاریخی در محدوده مشخص جغرافیایی و فرهنگی جستجو کرد.
در این بین ترنج قالی که مجموعهای از نقوش مختلف اعم از شاخههای ختایی، اسلیمی و انواع گل، برگ و حیوان است با محدودهای مشخص یا بهواسطه نقوش یا تمایز رنگ در متن قالی مشخص میگردد. ترنج عموما در مرکز فرش قرار میگیرد و اندازه آن بسته به منطقه بافت و نوع طرح متغیر است. در این بین شاید کلیدیترین شاخصه ترنج در شمایل کلی آن مرکزی بودن آن باشد. این مسئله خود حاوی مفاهیم متعددی درخصوص نوع تفکر و اندیشه هنرمند خالق آن است، که با ورود تفکرهای گوناگون رشد و پویایی خاصی داشته است.
مسئله اصلی در این مقاله بررسی نقش نمادین ترنج در فرش ایران و دستیابی به مفاهیم آن است که این تحقیق با فرض محدودهای ویژه و دارای جایگاه معنوی و فراطبیعی با استناد به آرای متفکران به انجام رسیده است. این مقاله به روش کتابخانهای و با گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی و با استفاده از روش توصیف و تحلیل محتوا انجام شده است. همچنین سیر تحول نقش ترنج در فرش ایران را با بررسی مفاهیم نمادین آن در دورههای پیش و پس از اسلام مورد ارزیابی قرار میدهد. لازم به توضیح است که در این جستجو صرفا خود نقش ترنج به مفهوم کلی آن و در محدوده جغرافیایی ایران مورد بحث بوده و به دلیل گستردگی نقوش فرعی و پراکندگی معانی در چیدمانهای مختلف و مجال اندک این مقاله به نقشمایههای فرعی آن نظیر اسلیمیها، ختاییها و حیوانات پرداخته نشده است که در این زمینه نیز جای پژوهش و تحقیق بسیاری وجود دارد.
تعریف ترنج
مفهوم ترنج قالی
در فرهنگ دهخدا، ترنج، نقش گلی بزرگ، مدور یا چند گوش که در میان قالی ببافند تعریف شده است[۲] و ترنج زر کنایه از آفتاب عالمتاب است [۳] در فرهنگ عمید[۴] از ترنج بهعنوان نوعی از نقش و نگار که از ترکیب گل و برگ و طرحهای اسلیمی ساخته میشود و بیشتر در نقشه قالی و قالیچه و پرده قلمکار و کاشی و تذهیبکاری در وسط نقشهای دیگر قرار میگیرد، یاد شده است. در فرشنامه ایران، ترنج بهعنوان نقش قراردادی تعریف شده که در میان نگارههای قالی جای ویژهای دارد، در درون ترکیبی از آذینهای شاهعباسی و در اساس با برگ و گل و اسلیمی است و در شکل کلی خود، چهارگوشه، لوزی، بیضی یا گرد، همچون خورشید یا ستاره و گلهای چندپر است و همچنین آن را از نگارههای پیش از اسالم آوردهاند)آذرپاد، 1372 :116 .)در تعاریف بالا، چند نکته مشخص درباره ترنج قابل استنباط میباشد، یعنی اینکه نقشی مرکزی در فرش، محدودهای متشکل از نقوش گیاهی و حیوانی و دارای شکلی دایره، بیضی و یا چندگوش است. در این تعاریف به اندازه این نقش و یا رنگ آن و همچنین نحوه چیدمان نقوش در آن اشاره نشده و این موارد میتوانند متغیر باشند.