تست
الگو:Infobox museum موزه فرش جمهوری آذربایجان (به ترکی آذربایجانی- Azərbaycan Xalça Muzeyi)، موزهای ست که، نمونههای منحصر به فرد هنر قالی بافی و هنرهای کاربردی مردمی فرهنگ و هنر مردم آذربایجان را به همراه زیباترین و متمایزترین آثار هنرمندان مدرن در یک جا به گرد هم میآورد.
تاریخ
![](https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/ad/Juma_mosque-Old_City_Baku_Azerbaijan_19th_century5.jpg/250px-Juma_mosque-Old_City_Baku_Azerbaijan_19th_century5.jpg)
موزه فرش آذربایجان به موجب دستور شمارهٔ ۱۳۰ شورای وزیران جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی مورخ ۱۳ مارس سال ۱۹۶۷ تأسیس شدهاست. این موزه فیمابین سالهای ۱۹۶۷ الی ۱۹۹۳ موزه دولتی قالی و هنر کاربردی مردمی آذربایجان، در بین سالهای ۱۹۹۳ تا ۲۰۱۴ موزه دولتی قالی و هنر کاربردی مردمی آذربایجان به نام «لطیف کریموف» نام داشته و امروزه از سال ۲۰۱۴ نیز موزه فرش جمهوری آذربایجان نامیده میشود.
در دوران تأسیس، تنها موزهٔ اختصاص یافته به هنر قالیبافی در جهان بود. هدف اصلی از تأسیس موزه این بود که، قالی آذربایجانی به عنوان جزوی از میراث فرهنگی ملی مورد حفاظت قرار گرفته و با پژوهش و تحقیقات جامع و مشمول به مخاطبان بیشتری تقدیم گردد. [۱]
در مورد موزه
موزه فرش جمهوری آذربایجان از نظر ارزش و اهمیت فرشهای موجود در خزانه خود، بزرگترین کلکسیون فرش در دنیا میباشد که، اولین موزه اختصاصی و متنفذ در عرصهٔ هنر قالی بافی است. [۲]
بنابه یافتههای کاوشهای باستان شناسی، هنر قالی بافی در قلمروی آذربایجان در دوران عصر برنز (هزاره دوم قبل از میلاد) موجود بودهاست. مورخان باستانی چون «هرودوت»، «کلودالیان» و «کسنوفون»، همچنین تاریخدانان عربی قرون وسطی و «نظامی گنجوی» (قرن ۱۲) و «خاقانی» (قرن ۱۲) ، شاعران آذربایجانی گزارشهای زیادی در مورد قالی آذربایجانی مخابره نمودهاند.
در بین قرنهای ۱۳ تا ۱۴ کالاهای قالی و محصولات فراوانی مربوط به این هنر از آذربایجان به کشورهای اروپایی صادر می شدهاست. مصوران اروپایی این قالیها را که با تزیینات لطیف و نقوش ظریف و نفیس خود توجهها را به خود جذب میکردند، در آثار خود نقاشی کردهاند. به عنوان مثال: در اثر «مریم با نوزاد خود» «هانس مملینگ»، نقاش هلندی قالی «زیوه» «قوبا» زیر پای مریم تصویرگری گردیده است. افزون بر این، در اثر «روحانی و میرم» «آن وان اِک»، مصور هلندی، فرش «زیوه»، در اثر «محراب» اش بساط «شیروان» و همچنین در اثر «Madonna Vander Pole» وی قالی قوبای آذربایجان به صورت پیکره نقاشی گردیدهاند.[۳]
در طول تاریخ، مردم آذربایجان نمونههای ارزنده قالی همچون «پالاس»، «جاجیم»، «گلیم»، «شدّه»، «زیلو»، «وِرنی» و «سوماخ» دوختهاند که، اکنون برخیها از آنها در نمایشگاه موزه فرش جمهوری آذربایجان نمایش داده میشوند.
قالیهای متعلق به مدارس قالی بافی آذربایجانی نظیر «باکو»، «قوبا»، «شیروان»، «گنجه»، «قازاخ»، «قره باغ» و «تبریز» در این موزه در معرض نمایش گذاشته شدهاند. [۴]
علاوه بر فرش ها، زیورآلات فلزی گرانبها، اسلحههای سرد، اشیاء سینی، کاغذی، شیشه ای، درختی و سنگی از جمله اشیاء نمایشی میباشند که، در نمایشگاه موزه وجود دارند. [۵]
بازدیدکنندگان موزه میتوانند با پوشیدن لباس ملی آذربایجانی در مقابل اشیاء نمایشی مورد علاقه خود عکس بگیرند. موزه فرش در شهر شوشای جمهوری آذربایجان نیز شعبهای داشت که، پس از تسخیر قره باغ کوهستانی از سوی ارمنستان، تعطیل شد و در موزه فرش در باکو به فعالیت خود ادامه داد.
منابع
الگو:Infobox person
لطیف کریموف (ترکی آذربایجانی: Lətif Kərimov; ۱۷ نوامبر ۱۹۰۶ – ۱ ژانویهٔ ۱۹۹۱) یک هنرمند، پدیدآور و طراح فرش اهل جمهوری آذربایجان بود.
شهرت او علاوه بر طراحی نقوش فرش، مشارکت در زمینههای مختلف هنری و همچنین نگارش چندین کتاب دربارهٔ قالی آذربایجانی است.
لطیف در سال ۱۹۰۶ میلادی در شهر شوشا در جمهوری قرهباغ زاده شد. پدرش «مشهدی حسین» یک کلاهدوز و مادرش «تِـلی»، فرشباف بود. لطیف در سال ۱۹۱۰ میلادی (۱۲۸۹ خورشیدی) به همراه خانوادهاش به ایران آمد و در محلهٔ قرهباغی شهر مشهد سکنا گزیدند. او تا سن ۱۴ سالگی در یکی از مکتبخانههای مشهد درس خواند و سپس در یک کارگاه و فروشگاه فرشبافی مشغول به کار شد و هنر فرشبافی را در آنجا آموخت. او که مصمم بود هنر مادرش را بخوبی بیاموزد، در سرتاسر ایران سفر کرد تا این هنر خود را به کمال برساند. وی علاقهمندیهای گوناگونی داشت، از بوکس تا ادبیات و هنرهای نمایشی. کمی بعد کنسولگری روسیه در تهران از او دعوت کرد تا یکی از اعضای کلوپ فرهنگی روسیه باشد. در اینجا بود که او نمایشنامههایی از عزیر حاجیبیگف را بازی و کارگردانی کرد و «گروه کر آذربایجانی» را پایهگذاری کرد.[۱]
او در حوالی سالهای ۱۹۲۰ میلادی به یک جنبش اجتماعی-کارگری در مشهد پیوست که خواهان ارتقای شرایط کاریِ فرشبافان و ۸ ساعت کار روزانه بود. وی را، در سال ۱۹۲۹ میلادی به مأموریتی به افغانستان فرستادند تا وضعیت تئاتر در این کشور را سامان دهد؛ اما او دو ماه بعد به ایران بازگشت، چرا که قادر به تحمل شرایط دشوار زندگی در افغانستان نبود. در همان سال، او تابعیت کشور اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی را پذیرفت و دولت ایران که فعالیتهای مدنی او مظنون شده بود، به او پیشنهاد تا ایران را ترک کند و او نیز پذیرفت.[۱]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ (روسی) Latif Karimov. Bakupages.com
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Latif Karimov». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۲۵ اوت ۲۰۱۷.
خطای لوآ در پودمان:Authority_control در خط 381: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).