درباره قالی و نقش قالی

1000px-Icon Writer.svg.png نوشتهٔ عبدالکریم رفیعی، ویراستی از این مقاله پیشتر با این شناسه نشر یافته‌ است: عبدالکریم رفیعی. ۱۳۴۳. «درباره قالی و نقش قالی». هنر و مردم. دوره ۳، شماره ۲۶. صفحه ۲۹ تا ۳۷.

در وصف قالی ایران دیگران کتاب‌ها نوشته‌اند، حتی بعضی از هنرشناسان قالی‌های خوش بافت و خوش نقشه ایران را شاهکار صنعت و هنر شمرده‌اند و آن‌ها را با نقاشی‌های ایتالیایی در عهد رنسانس برابر دانسته‌اند. حتی شنیده‌ام که گروهی قالی ایرانی را مانند یک قطعه موسیقی سمفونیک دارای هم آهنگی، تناسب و تنوع و خلاصه مجموعه متناسبی از جزئیات زیبا شمرده‌اند؛ اما خود ما شاید از بس قالی و قالیچه دیده‌ایم دیگر چشمانمان عادت کرده است و حتی بی‌آنکه متوجه زیبایی آن‌ها شویم بر آن‌ها پا می‌نهیم و می‌گذریم. درحالی‌که قالی‌های ایران از دیرزمانی زینت‌بخش موزه‌های بزرگ دنیا قرار گرفته است و هم‌اکنون می‌توان شاهکارهای جاویدی از هنرمندان شکیبا و صبور ایرانی در موزهای «متروپولیتن» در نیویورک، «ارمیتاژ» در لنینگراد، «ویکتوریا و آلبرت» در لندن، «قیصر فردریک» در برلن، «لوور» در پاریس و موزه «صنایع و هنرها» در وین تماشا کرد. اکنون باید علت زیبایی قالی ایران چیست و چه عامل یا عواملی باعث می‌شود که ما یک قطعه خوش‌ساخت و بافت قالی را شاهکار صنعت می‌نامیم؟
در هر قطعه قالی که ارزش هنری دارد چند عامل دست‌به‌دست می‌دهند و وحدت و هماهنگی میان این عوامل باعث زیبایی هر قالی می‌شود. این عوامل عبارت‌اند از:

  1. رنگ‌آمیزی و هماهنگی قالی
  2. نقشه و نظم موزون نقش‌ها
  3. زمینه و بافت

برای به وجود آوردن یک قطعه شاهکار قالی، قالی‌بافان بزرگ قدم‌به‌قدم پیش می‌روند. ابتدا به سراغ پشم برویم. مهم‌ترین و اصلی‌ترین عامل قالی، پشم گوسفند یا کرک گردن یا زیر شکم بز است که قالی‌های ظریف از آن بافته می‌شود. البته برای تاروپود قالی نخ بکار برده می‌شود، شک نیست که پشم چیده شده گوسفندان زنده برای این منظور ارجح است؛ زیرا قالی‌بافان عقیده دارند که پشم گوسفند زنده دارای جلا و سرشار از رنگ زنده است و به همین دلیل همیشه در موقع رنگ کردن پشم، پشم چیده شده را به رنگ‌های باز و خاصه قرمز اختصاص می‌دهند درحالی‌که پشم گوسفند ذبح شده برای رنگ‌های مرده از قبیل سورمه‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرد. البته اگر گوسفندان در چراگاه‌های پرآب و علف چرا کنند و از گیاهان معطر کوهپایه و کوهستان تغذیه کنند پشم آن‌ها گران‌بهاتر خواهد بود. چنانکه پشم گوسفندانی که در چراگاه‌های دامنه الوند یا در فراهان اراک مانند ساروق چرا می‌کنند و از گیاهان معطری مثل شیرین‌بیان و افسنتین و بابونه تغذیه می‌نمایند پشمشان دارای تموج خاصی می‌شود و قالی‌هایی که با این قبیل پشم‌ها بافته می‌شود دارای تموج و تلألؤ خاصی خواهد شد و هر چه سالیان بر آن‌ها بگذرد این نوع قالی‌ها گران‌بهاتر خواهد گردید.
بعد از تهیه پشم، مرحله شستن و تمیز کردن آن پیش می‌آید. قالی‌بافان قدیم، این امر را بسان یک امر مقدس تلقی می‌کردند و عقیده داشتند که باید پشم و کرک را در آب چشمه صاف و شیرین و سرد بشویند. معمولاً برای پاک شدن پشم‌ها چوبک یا برگ درخت زالزالک بکار می‌برند. البته غیر از پشم گاهی از ابریشم و گلابتون زرین و سیمین هم برای تهیه قالی استفاده می‌شود مخصوصاً در قدیم که قالی‌های ابریشمین ایران شهرت جهانی داشته است.
در قسمت رنگ‌آمیزی اولاً باید دانست که قالی‌باف‌های ایرانی معمولاً رنگ‌های نباتی و طبیعی به کار می‌برند نه رنگ‌های مصنوعی و شیمیایی. دلیل این ترجیح هم واضح است زیرا جلا و ثبات رنگ‌های نباتی بیشتر از رنگ‌های شیمیایی است. درست است که اکنون صنعت رنگ شیمیایی، به نهایت درجه کمال خود رسیده است و راست است که رنگ‌های شیمیایی از نظر تنوع بی‌حدوحساب بر رنگ‌های نباتی ترجیح دارد و حتی شاید ثبات و دوام رنگ‌های شیمیایی هم اخیراً از ثبات رنگ‌های نباتی در گذشته باشد و به‌علاوه صحیح است که به کار بردن رنگ شیمیایی هم آسان‌تر و هم سریع‌تر است تا جوشانیدن نباتات و برگ درخت‌ها و گل‌ها و ریشه‌ها و پوست میوه و به دست آوردن رنگ آن‌ها؛ اما این یک [29] سنت دیرین است که قالی‌باف‌ها به آسانی از دست نخواهند داد و نباید هم از دست بدهند زیرا هم لمعان و هم درخشندگی و اصالت و هارمونی و گرمای رنگ نباتی بر رنگ شیمیایی و مصنوعی ترجیح دارد. به‌علاوه گذشت زمان رنگ‌های طبیعی را پخته‌تر و کامل‌تر می‌سازد چنانکه قالی ایران هر چه بماند و کهنه‌تر شود، هر چند هم که رنگ‌پریده‌تر گردد باز عتیقه‌تر و گران‌بهاتر است؛ اما در اینکه استادان قالی‌بافی هارمونی و هم آهنگی رنگ‌ها را از همان قدم اول رعایت می‌کنند، جای گفت‌وگویی نیست. اگر گذارتان به کارگاه قالی‌بافی افتاده باشد، دیده‌اید که گلوله‌های پشم‌های رنگین با هم آهنگی خاصی بر پیشانی چهارچوب وصل شده‌اند و این رنگ‌ها چنان باهم جور شده‌اند که گویی نقاشی، تکه رنگ‌های متناسب را بر تخته شستی خود گذاشته است.
اما رنگ‌های نباتی از نباتات و پوست میوه‌های زیر به دست می‌آید:
رنگ قهوه‌ای - از پوست گردو، پوست انار و مازو
رنگ زرد روشن سیر - از برگ مو، اسپرگ، توت خولان
رنگ آبی و سورمه‌ای - از نیل بنگالی
رنگ قرمز و لاکی - تقریباً مهم‌ترین رنگ قالی ایران رنگ قرمز لاکی است که از نباتات مختلف می‌توان آن را به دست آورد. تهیه رنگ قرمز و لاکی از روناس[۱] یا قرمز دانه معمول‌تر است تا از نباتات دیگر. ضمناً سایه‌های مختلف قرمز با کم‌وزیاد کردن روناس به دست می‌آورند. از حشرات کوچکی هم که در کناره دریا یافت می‌شود و شباهت به ساس دارد دانه‌هایی می‌گیرند که بعد از خشک کردن آن‌ها رنگ لاکی تهیه می‌شود. آقای هینریش یاکوبی[۲] در کتاب «چگونه قالی شرقی را بشناسیم» در ص ۱۲۱ نوشته است که «در هندوستان رنگ لاکی را از یک نوع انگوم می‌گیرند. به‌این‌ترتیب که حشره‌ای که زیر پوست درخت انجیر هندی زندگی می‌کند لعابی از خود ترشح می‌کند که آن لعاب به صورت انگوم بر درخت می‌چسبد و از همین لعاب است که لاک می‌سازند و رنگ لاکی را هم می‌گیرند. در هندوستان این رنگ را قرمز کچنیل یا لاک گویند. غالباً در ایران هم برای زمینه لاکی قالی‌هایشان از همین رنگ استفاده می‌کنند.» و در همین کتاب در جای دیگر می‌نویسد: «در ترکیه از حشره‌ای شبیه به ساس، رنگ قرمز می‌گیرند و آن را قرمز ارمنی می‌گویند.»[۳]
رنگ سبز - از ترکیب اسپرگ و نیل بنگالی.
رنگ سیاه - از دانه‌ها و برگ بوته خاردار که در قزوین و اراک آن را ورک می‌گویند (خرنوب ـ نبطی) و مازو و بقم (برای سیاه مایل به سبز).
برای به دست آوردن سایه‌های مختلف هر رنگی، رنگ اصلی را به‌اصطلاح قالی‌بافان آب رنگ دیگر می‌دهند، چنانکه مثلاً اگر بخواهند زرد طلایی را به‌صورت زرد متمایل به نارنجی درآورند ابتدا از اسپرگ و بعد از آب روناس استفاده می‌کنند. ضمناً می‌توان از رنگ طبیعی پشم گوسفندان هم استفاده کرد به شرطی که یکدست و رنگین باشد چنانکه می‌توان پشم سفید، کرم، قهوه‌ای یا سیاه طبیعی را به کار برد؛ اما برای اطمینان خاطر و ضمناً جلای بیشتر بهتر است که به هر صورت پشم را رنگ کرد.
نقشه و نظم موزون نقش‌ها - نقاشی نقش قالی به‌صورت امروزی که روی کاغذ شطرنجی مربع ترسیم می‌شود چندان قدیم نیست و حتی امروز هم بسیاری از قالی‌بافان مخصوصاً در دهات بدون نقشه کار می‌کنند و فقط عقیده مبهمی نسبت به نقشه در ذهن دارند، درست مثل موسیقی‌دان‌هایی‌که بدون نت دستگاه‌های ایرانی را از بر می‌نوازند؛ اما قالی بدون نقشه حسابی البته ارزش هنری و اصیل ندارد.
نقش‌های قالی ایران طی اعصار و قرون تکمیل شده و به صورت امروزی درآمده است. از جالب‌ترین اختصاصات نقش قالی ایران وجود نقش‌های استیلیزه و اشکال منظم موزون هندسی است. شک نیست که نظر نقاشان ایرانی در ابتدا متوجه طبیعت بوده و از طبیعت الهام گرفته‌اند؛ اما این نقش‌های طبیعی چنان تغییر شکل یافته و استیلیزه شده‌اند که باز شناختن اصل آن‌ها بسیار مشکل است و حتی شناختن بعضی از اشکال و نقش‌های قالی امکان‌ناپذیر است.
آیا این خاصیت تحت تأثیر نقاشی مینیاتور و تذهیب به قالی راه یافته است؟ آیا این خاصیت فکر لطیف و خیال‌پرداز ایرانی است که در عین عشق به طبیعت از آن می‌گریزد و سعی دارد مخلوق ذهن خود را بنمایاند؟ آیا بافت قالی و طرز قرار گرفتن تاروپود باعث شده است که نقاش نقش‌ها را استیلیزه کند و به‌صورت اشکال هندسی و منظم درآورد تا کار بافنده سهل‌تر گردد؟ درست معلوم نیست، اما در استلیزه بودن اشکال جای هیچ تردیدی نیست.
در قالی ایران انواع گل‌ها، درخت‌ها، حیوانات و پرندگان به صورت‌های طراحی شده یعنی همان استیلیزه به کار رفته‌اند و اشکال هندسی مختلف مثل لوزی، ذوزنقه، هشت‌گوشه یا شانزده گوشه یا طرح ترنجی این گل‌ها و درخت‌ها را در سینه خود جای داده، هم آهنگی و نظم نقش‌ها را بر عهده گرفته‌اند. اگر هم این اشکال هندسی به‌صورت خطوط وجود نداشته باشند، باز به صورتی غیرصریح و مبهم بر نقش‌ها حکمروایی کرده‌اند. چنانکه می‌توان مثلاً در وسط یک قالی که گل‌ها و برگ‌ها و درخت‌ها در آغوش هم نقشی را ساخته‌اند، دور آن نقش را با حدود یک هشت‌گوشه محدود نمود، بی‌اینکه واقعاً هشت‌گوشه‌ای وجود داشته باشد و همین نظم هندسی است که قالی ایران را با یک قطعه موسیقی هماهنگ قابل‌مقایسه می‌نماید.
اما نقش‌های عمده قالی ایران تقریباً به قرار زیر است:
۱- از گل‌ها و بوته‌ها - گل نرگس، گل داودی، گل زنبق، گل لاله، گل سرخ، گل شبیه به خشخاش با پوست، گل حنا، گل میمون، شکوفه سیب، انار، گل انار و انواع غنچه‌ها در قالی ایران به کار رفته است. بوته‌ها و شاخه‌ها که این گل‌ها بر آن‌ها قرار گرفته‌اند بیشتر خطوط موزون و متناسب هستند که گویی تا بی‌نهایت ادامه دارند و گل‌هایشان پربار و متنوع و رنگارنگ است. این گل‌ها چنانکه گذشت به صورت‌های طراحی شده (استیلیزه) در قالی به کار برده شده‌اند و در طی قرون متمادی (لااقل از قرن سیزده یا چهارده میلادی به این طرف) تحولات شگرفی یافته‌اند. چنانکه مثلاً انار ابتدا به‌صورت اصلی خود با کمی تفاوت یعنی با داشتن شکوفه‌ای به دهانه نقش می‌شده است و بعدها، گویی نقاش با چاقوی خود قسمتی از پوست آن را باز کرده است و بعد انگار تمام پوست ترک‌ترک باز شده و گرد میوه حلقه زده است و پس‌ازاین همه تحول گل معروف به شاه‌عباسی به وجود آمده است. اگر به گل شاه‌عباسی در قالی‌هایی‌که می‌بینید بنگرید هنوز در وسط گل دانه‌هایی از انار هویدا است.
۲- از درخت‌ها و برگ درخت‌ها - برگ چنار، برگ مو، برگ نخل (با اصطلاح باد‌زن نخلی پالمت[۴])، برگ تبریزی، بید و بید مجنون و سرو و برگ‌های دیگری که حتی شناخته نمی‌شود (مانند طرح معروف به ماهی درهم که دو برگ متصل‌به‌هم‌اند و سر برگ‌ها شبیه به سر ماهی است)، این برگ‌ها و درخت‌هایشان به حد وفور و به صور گوناگون در قالی ایران به کار برده شده‌اند. مثلاً همین درخت سرو را بگیریم که در ایران باستان درخت مقدسی بوده است و در نقش‌های تخت‌جمشید هم به کرات برای تزیین حواشی حجاری‌ها به کار رفته است. داستان سرو مقدس کاشمر و قطع آن حتی در تواریخ و دیوان‌های اشعار فارسی ثبت شده است. به هر جهت سرو به صورت‌های گوناگون در قالی ایرانی نقش گردیده است، به‌صورت مثلث ساده‌ای که وصل به پایه‌ای است، به‌صورت مخروطی که شعله شمع را می‌نمایاند و به‌صورت خود سرو با ریشه‌ها و شاخه‌های متعدد و به‌صورت مخروطی که گلی در وسط دارد و دست‌آخر به‌صورت بته‌جقه و خود این بته‌جقه هم تحولاتی یافته است.
۳- از حیوانات و شاخ حیوانات و پرندگان - آهو و گوزن، (مخصوصاً شاخ این دو حیوان به‌صورت استیلیزه)، سگ، اسب، شیر، گوسفند، ببر، شغال، روباه، خرگوش، پلنگ، انواع مرغان، هدهد، لک‌لک، طاووس، بوقلمون، بلبل، باز، قوش، پرستو (و پرستو چنان استیلیزه شده است که بیش از دو خط نیمه منحنی متصل‌به‌هم از آن چیزی نمانده است.) و حیوانات خیالی دیگر از قبیل اژدها (که شاید تحت تأثیر هنر چین به وجود آمده باشد)، تمام این حیوانات، در نقش قالی ایران به کار برده شده‌اند. باید دانست که از اواخر قرن شانزدهم میلادی و تقریباً از زمان شاه‌طهماسب صفوی ایرانیان به اغلب احتمال تحت تأثیر مینیاتور، از مناظر شکار در نقش قالی استفاده کرده‌اند. این نوع قالی‌ها را به‌اصطلاح اروپاییان قالی شکاری می‌نامند. در این نوع قالی‌ها، انواع پرندگان و حیوانات شکاری با شکارچی پیاده یا سوار که تیر و کمانی یا بازی در دست دارد دیده می‌شود. نوع قالی شکاری خاصه در زمان شاه‌عباس کبیر که از پربارترین و درخشان‌ترین ادوار هنری ایران است تکمیل شد و در این زمان گل‌ها و نباتات و حیوانات نهایت درجه استیلیزه شدند. طرح گل شاه‌عباسی منسوب به زمان همین پادشاه است. قالی معروف به منظره شکار که متعلق به امپراتوری اتریش بوده است یکی از بهترین نمونه‌های قالی دوره صفویه است.
۴- اشکال دیگر - اشکال معروف دیگری که در قالی ایران دیده می‌شوند عبارت‌اند از:
الف- طرح معروف به اسلیمی - که مسلم نیست آیا از طرح پیچک مو گرفته شده است یا از پیچ‌وخم‌های بدن مار یا از ابرهای امواج آسمان[۵]؟ به هر جهت نقش اسلیمی چندگونه است:

  1. اسلیمی شبیه به پیچک طراحی شده.
  2. اسلیمی شبیه به مارپیچ که آن را اسلیمی مارپیچ و اروپاییان آن را برچینی می‌گویند.
  3. اسلیمی پشت دار که شباهت به سر فیل با خرطوم دارد و احتمال دارد که استیلیزه همان باشد و بعد هم اسلیمی دو‌بندی که مشتق از اسلیمی قبلی است. متخصص این نوع اسلیمی (شبیه به سر فیل با خرطوم) آقای هادی اقدسیه استاد نقش قالی هنرستان‌های هنرهای زیباست که از شاگردان مرحوم کمال‌الملک بوده است.

ب- طرح‌ها و اشکال هندسی از همه رقم - این اشکال ساده و معمولی هندسی در نقش قالی‌های ایرانی تغییر شکل‌های عجیبی داده‌اند، غالباً از چپ و راست انحنا یافته، قوس و هلال و پیچ‌وخم بی‌نهایت پیدا کرده تا جایی‌که قالی ایران را به‌صورت تذهیب مجسم درآورده‌اند. اشکال هندسی در قالی ایران عبارت‌اند از مربع، مستطیل، لوزی، ذوزنقه، متوازی‌الاضلاع، هشت‌گوشه، شانزده گوشه، دایره، بیضی، طرح طاق‌نمایی[۶] و دالبرهای تودرتو و گوناگون و طرح ترنجی در وسط با لچک در چهارگوشه قالی. این اشکال همه جزییات و نقش‌های گوناگون قالی را احاطه کرده‌اند و آن‌ها را به‌صورت مجموعه زیبا و منظم جلوه داده‌اند. تقریباً کمتر شکل هندسی هست که از آن در قالی ایران استفاده نشده باشد.
ج- خطوط - از خطوط مختلف نسخ، نستعلیق و کوفی مخصوصاً از خط کوفی برای تزیین حواشی قالی استفاده شده است. این خط البته خاصیت تزیینی فوق‌العاده دارد و به علت زوایای تند آن بافتنش هم چندان مشکل نیست [۷].
د- طرح‌های بسیار دیگری هم در قالی ایران به کار رفته است که ممکن است از قلم‌ افتاده باشد مثلاً در حاشیه یک قالی، یک‌بار طرح صلیب شکسته (Swastika) [۸] و دگرگون دیده شده است که تمام حواشی قالی را پر کرده بوده و نیز طرح‌هایی که در قالیچه‌های ترکمنی به کار می‌رود و تقلیدی است از نشان سلطنتی خانواده مینگ در چین[۹]
باید دانست که دست نقاش در نقش قالی آزاد است. او می‌تواند هر نوع ابداع و ابتکاری که بخواهد در طرح‌ها و نقش‌هایی که ذکرشان گذشت بنماید. چنانکه در طرح‌هایی که در این مقاله نشان داده شده دیده می‌شود که مثلاً یک نوع طرح اسلیمی با حیوانی شبیه حلزون زینت شده است و نوع دیگر اسلیمی با برگ‌های طراحی شده تزیین گشته است و همچنین در یکجا شاخ گوزن از برگ موی سر بدر آورده است و در جای دیگر از یک بته‌جقه‌ای. با یک نظر به کلیه طرح‌ها، دریافته می‌شود که نقاش هر نوع تصرفی که خواسته است در طبیعت کرده است.
زمینه و بافت- برحسب ظرافت و ضخامت قالی باید پشم را نازک یا ضخیم ریسید. (تار) که قالی‌باف‌ها آن را تون می‌گویند، اساس زمینه است که از دو سلسله نخ‌های موازی که یکی جلو دیگری عقب قرار گرفته است و هر دو با چوبی بنام «گرد» پس‌وپیش می‌شود، تشکیل یافته است. (پود) که نخ سفید یا به رنگ دیگری است بعد از هر «رگ» که عبارت باشد از یک سلسله «کله» یا «گند» یا «گره» لای ردیف تارها کشیده می‌شود و بعدازآن شانه می‌زنند، بعد از کشیدن پود گرد را می‌کشند و به این طریق جای ردیف تارها را عوض می‌کنند و پود دیگری به رنگ آبی یا خاکستری لای ردیف تارها می‌کشند. این پود دومی پشت‌بند اصلی و باعث استحکام قالی است. شیرازه قالی را به رنگ قرمز یا هر رنگ دیگری در اول و آخر هر رنگ با چند گره محکم می‌کنند. اندازه قالی را با گره (که هر گرهی تقریباً هفت سانتی‌متر است (۴/۳ ۲ اینچ) تعیین می‌کنند)، در هر گره بسته به ظرافت یا ضخامت پشم، کم‌وبیش از بیست رگ تا هفتاد رگ بافته می‌شود.
اکنون پشم‌های رنگین به دار قالی آویزان است قالی‌بافان در برابر دار نشسته‌اند و نقشه پیش روی آن‌هاست و قالی را کله‌کله می‌بافند تا شما آن را زیر پای خود بیاندازید.

پانویس

  1. روناس از زمان صفویه برای رنگ کردن پشم به کار رفته است. ریشه‌ای است سرخ تیره رنگ که در زمینه‌ای سخت می‌روید، طرز رنگ کردن پشم با روناس به قرار زیر است: روناس را نرم می‌سایند. پشم‌ها از ابتدا با چوبک شست‌وشو می‌دهند و برای رفع چربی پشم زاج سفید به کار می‌برند، خاصیت زاج این است که پشم رنگ را زودتر و بهتر جذب می‌کند. برای رنگ صورتی سیر که مشهور به رنگ پیازی است به ترتیب زیر عمل می‌کنند: برای یک من پشم چهار من ماست را دور روز در تغار نگه می‌دارند تا خوب ترش شود. پس‌ازآن پشم‌های تمیز شده و رشته شده را در تغار ماست می‌گذارند و لابه‌لای پشم‌ها روناس سائیده شده می‌پاشند (برای هر سه کیلو پشم چهار کیلو روناس لازم است). اگر پشم‌ها ۴۸ ساعت در تغار ماست و روناس بمانند رنگ صوتی سیر به دست می‌آید و اگر در ته ماده تغار مزبور مجدداً پشم بگذارند پشم‌های مجدد رنگ صورتی باز به خود می‌گیرند. بعداً باید پشم‌ها را در آب چشمه زلال و سرد بخوابانند و گاهی پشم‌ها را تکان دهند تا روناس‌ها خارج شود. هر چه مدت خیس کردن پشم‌ها در آب طولانی‌تر باشد تلألؤ و جلای پشم بیشتر خواهد بود. معمولاً پشم را دوازده ساعت در آب سرد زلال خیس می‌کنند. برای به دست آوردن رنگ قرمز به ترتیب بالا عمل می‌کنند و روناس بیشتری به مصرف می‌رسانند.
  2. Heinrich-iacoby
  3. برای به دست آوردن رنگ قرمز از سه ماده استفاده می‌کنند:
    الف- از قرمز دانه که گیاهی است در گیلان و مازندران می‌روید.
    ب- از حیوان کوچکی به نام قرمز که در غایت سرخی است و به قدر نخودی است. بدبو است و در برگ‌های درختان زندگی می‌کند چون به حد طیران برسد تخم کوچک‌تر از خود می‌گذارد که برای رنگ کردن ابریشم و پشم به کار می‌رود (به نسبت یک در ده) بهترین نوع قرمز به نام قرمز دانه قبرسی معروف است.
    ج- از کرم‌هایی که در کناره دریای گرمسیر زندگی می‌کنند و شبیه خاکشیر است. این کرم‌ها هم به بزرگی یک نخود می‌رسد و ساحل‌نشینان این کرم‌ها را جمع می‌کنند و خشک کرده به مصرف رنگرزی می‌رسانند (از تحفه حکیم مؤمن نقل یمنی و از اطلاعات قالی‌بافان متخصص).
  4. palmette
  5. قالی‌بافان قدیمی عقیده دارند که طرح اولیه اسلیمی به دست حضرت امیر(ع) کشیده شده است و نقل می‌کنند که: حضرت علی(ع) روزی نقاشان را احضار کرد و گفت چون نقش کردن موجودات جاندار دعوی برابر با خالق است خالی از اشکال نیست و خود دایره مواجی با شاخه‌های موزون و پرپیچ‌وخم نقش کرد که همان طرح اسلیمی باشد و این نقش اساس کار نقاشان اسلامی قرار گرفت.
  6. این طرح بیشتر در سجاده‌ها و جای نمازها دیده می‌شود و نموداری است از محراب.
  7. این خطوط هم بیشتر برای تزیین قالی‌هایی که برای جای نماز و سجاده بافته می‌شود و برای نوشتن آیاتی از کلام‌الله مجید به کار برده می‌شود.
  8. این طرح را آقای هینریش یاکوبی سابق‌الذکر در جایی دورافتاده در قصر داریوش کبیر دیده است (رجوع کنید به کتاب چگونه قالی‌های شرقی را بشناسیم صفحه ۱۲۹).
  9. امپراتوری مینگ Ming در چین، از ادوار درخشان هنری و تاریخی چین است. رجوع شود به کتاب چگونه قالی‌های شرقی را بشناسیم تألیف هینریش یاکوبی ص ۱۰۰.

پیوند به بیرون

هنر و مردم