قالی تبریز

قالی تبریز یا فرش تبریز از فرشهای سبک شهری است که در منطقه تبریز واقع در استان آذربایجانشرقی در شمالغرب ایران بافته میشود. در این قالی از گره متقارن با تار و پود پنبهای و ابریشمی و پرز پشمی و ابریشمی استفاده شده است. لچک و ترنج، افشان، گلدانی و شاهعباسی از طرحهای رایج و قرمز، عاجی، بژ، آبی و زرد از رنگهای رایج قالی تبریز است.
قالی تبریز | |
---|---|
![]() طرحی از قالی تبریز - مجموعهٔ راگمن (Rugman) | |
اطلاعات کلی | |
نام | قالی تبریز |
نام (En) | Tabriz Rug |
نام(های) دیگر | فرش تبریز |
خاستگاه |
![]() |
رده | شهری |
ویژگیهای فنی | |
طرحهای رایج | لچک و ترنج، افشان، گلدانی، شاهعباسی |
اندازههای رایج | شش متری، نه متری، دوازده متری |
رنگهای رایج | قرمز، کرم، نارنجی، زرد |
شیوه رنگرزی | طبیعی، شیمیایی |
جنس پرز | پشم، ابریشم |
جنس تار و پود | پنبه، ابریشم |
شیوه بافت | ترکیباف |
نوع گره | متقارن (ترکی) |
رجشمار | ۴۰-۷۰ رج (در ۷ سانت) |
تاریخچه
تبریز شهر پرفراز و فرود ایران، خاستگاه تاریخ معاصر، بنیاد جمهوری خواهی و خط مقدم یکپارچگی، آنگونه که مردانش جان فشاندند و بانوانش گوهران، بیآنکه در برابر بیگانه یک گام پس بگذارند؛
آلماز اَفکارمُز اِقبال وطن دَر
دعوا گُونی یکسَر گورونَن قانلو کفن دَر
در سر جز نیکبختی میهن ندارم
در روز جنگ جز کفن خونین به تن ندارم
این همه از آن رو بود تا آیندگان ایران در آگاهی و برابری به سر برند.
تبریز؛ جایگاه چشمبهراهان تخت پادشاهی قجر، نامدار مکتب نگارگری و معماری و شهر چامهسرایان، در سوی شمال باختر و در دامنه شمالی رشته کوه سهند گسترش یافته است، با نشانههای دگرگونی از سنت به نوگرایی، دارای آب و هوایی دلانگیز با مردمانی سختکوش و این صفت در میان تیرههای ایرانی گردن آویز مردمان آذری شده است. هنگامی که برای نخستین بار وارد تبریز میشوی با شان و وجاهتی روبرو میشوی که این ویژگی شهر از رفتار مردمانش به دست آمده.
با بررسی پیشینهی شهر تبریز دانسته میشود که برخی از رویدادهای ایران نخستین بار در این شهر شکل گرفته و از تبریز گسترش یافته است. برای نمونه میتوان از نخستین مدرسهی قالیبافی با نام «اَرک» به سال 1274 خ. در تبریز گشایش یافت نام برد.[۱] دو دیگر، در حدود سال 1345 خ. نخستین بار آموزش طراحی سنتی (قالی) به صورت رسمی در هنرستان هنرهای زیبای تبریز آغاز شد.[۲]
آثار تاریخی تبریز
در کتاب «آثار باستانی آذربایجان» هفتاد بنا در شهر تبریز پِهرست شدهاند.[۳] از سزاوارترین این بناها میتوان به شماری اشاره کرد: «اَرگ علیشاه»، «مسجد جهانشاه» و یا «مسجد کبود»، «مقبرۃ الشعرا» و «بازار» با پیشینهای دوشادوش شهر و گستردهترین بنای سرپوشیدهی آجری جهان، (تارنمای میراث فرهنگی آذربایجان شرقی) که «تیمچه مظفریه»اش یکی از پایگاههای قالی آذربایجان است با شهرتی جهانی.[۴]
فرهنگ شفاهی، آداب و رسوم
آذریها مردمانی شاعرپیشه هستند که با هر پدیدهی طبیعی، رخداد اجتماعی، پیشامدی ناگوار و یا خوشایند روبرو شوند، احساسات خود را با زبان شعر بیان میکنند[۵] و شعرهای قالیبافان جزئی جدا ناپذیر آن به شمار میآید.
ایلمع ساللام پول آللام
فرش میبافم و پول میگیر
اربابن قیزن آللام
دختر ارباب رو من میگیرم
ارباب قیزین ورمس
اگه ارباب دختر به من نده
ایلیمی ترکسه ساللام
نخ فرش را عوضی میبافم[۶]
به دلیل وجود قالیبافی در میان مردمان آذری، یکی از پردامنهترین رسوم در فرایند بافت قالی دیده میشود، بدین گونه که در هنگامهی نخست، با بسماله و برای شگون صلوات بر حضرت رسول (ص) و خاندانش میفرستند و برای دور نمودن «چشم بد» اِسپَند دود میکنند. در هنگام بافتِ رج نخستِ قالی یک فرد که دستش سبک است چند گره نخست را با آرزوی زود به پایان رسیدن میزند، و تا کامل شدن رج هیچکس درون و بیرون نمیشود، رسم چنین است که یک پسر بچهی شیرین زبان وارد شده، خداقوت گفته و آرزوی میکند هرچه زودتر قالی پایان یابد.
نکتهی درخور، روزهای نیکپی و بدپی در هنگامهی بافت قالی است. برای نمونه شنبه روز مهمی است؛ اگر در درازنای شنبه بافت با کمیت خوب پیش رود مشخص است تا پایان هفته چنین خواهد بود. از سوی دیگر دوشنبه مناسب نیست و تنها تا نیمهی روز کار کرده و در پسین روز کار انجام نمیگیرد. پنجشنبه، روز برآورد و بررسی رجها و قیچیزنی است. همچنین در روزهای تاسوعا و عاشورا بافت قالی را نیک نمیدانند.
پس از پایان بافت قالی برای بریدن چلهها و جداکردن قالی میبایست تجربهی کافی داشت، از این رو اگر بافنده کمتجربه باشد این مهم را به فردی باتجربه و دارای دست سبک میسپارد.
صنایعدستی
آذربایجان در گذشتهی نه چندان دور دارای صنایعدستی با اندک گوناگونی بوده مانند فرش، سبد حصیری، فقرهسازی، قلاببافی، حولهبافی، کفشدوزی، سبد تَرکهای، جاجیم، وَرنی، پتوبافی، خورجین، گلیم، شال، گلیمچه، ظروف سفالی و سرامیکی، پارچههای پشمی و ابریشمی، سوزندوزی، مفرشبافی و مسند ]مسندبافی[. از این میان تنها شش مورد نخست در تبریز تولید میشده است.[۷]
پیشینه قالیبافی
دیرینترین نوشتار دربارهی تولیدات تبریز، از سدهی هفتم خورشیدی است. آنجا که دکتر «پوپ» پیشینهی فرشبافی دوران سلجوقی و شهر تبریز را با توجه به نوشتهی «یاقوت حموی» شناسا کرده است.[۸]
چنانکه دانسته شده در دورهی صفویه به دلیل یکپارچگی و استواری حکومت، شکوفایی و رشد اقتصادی شکل یافت و در این میان قالیبافی هم در کنار دیگر پیشهها دارای کارگاه سلطنتی شد. از نمونههای برجای مانده آشکار میشود بافت قالی تبریز در این دوره صورت میگرفته است و از یک پیشه درون خانه به یک پیشه تجاری بدل شد. چراکه سندی چون پِهرست (فهرست) استادان قالیباف (ثبت به تاریخ 904 خ.) که درپی تصرف تبریز به دست «سلطان سلیم اول» به سال 893 خ. از این شهر به استانبول برد و اکنون در موزه توپقاپی نگهداری میشود[۹] گواه قالیبافی تبریز در سدهی نهم خورشیدی است.
در جلد ششم کتاب سیری در هنر ایران، برای بررسی چنین پیشینهای به یک دسته بندی روی آورده است. نخست آثار «شمال غرب ایران» و دوم تبریز. نویسنده در شناسا نمودن دستهی نخست بر این پندار است که اصطلاح شمال غرب ایران دربر گیرنده مناطق بسیاری است و آذربایجان که خود سرزمین بزرگی است بخش کوچکی از آن به شمار میآید. همچنین به دلیل گوناگونی جایگاههای فرهنگی، قالیهای به دست آمده نیز گوناگون بوده اما نکته آنکه تمامی آنها را به مرکز یعنی تبریز نسبت دادهاند و در بین فرش شناسان این نسبت مورد پذیرش قرار گرفته است.[۱۰] قالیهایی که در دستهی دوم به تبریز نسبت داده شد را بر اساس پشم استفاده شده و بنیان فنی بافتشان که با نمونههای امروزی تولید شده در تبریز همسانی دارد شناسانیده شدهاند.[۱۱] کهنترین نمونههای ارائه شده در هر دو دسته، تولید نیمهی دوم سدهی نهم خورشیدی (پایان سده نهم و آغاز سده دهم مَهی) هستند.
تاریخ ایرانِ دورهی قاجار با چند جنگ همراه بود و هر جنگ افزون بر کاستن از گسترهی خاک ایران توان اقتصادی را بر اثر تنشها و کشتارها میکاست. در این میان جنگ با روسیه بیشترین آسیب را بر ایران وارد کرد و تبریز مرکز ایالت آذربایجان «خط مقدم» این کشمکش و درگیریها بود. «عباسمیرزا» جانشین پادشاه و شاهیار در حکومت آذربایجان، فرزند «فتحعلیشاه» دومین پادشاه دودمان قاجار بود. او و «میرزا عیسی» وزیرش در شکوفایی و دگرگونیهای آذربایجان و به ویژه تبریز بسیار کوشیدند.[۱۲] عباسمیرزا برای پاسداری از خاک میهن کارخانههای ساختِ جنگافزارگرم مانند توپ جنگی و تفنگ راهاندازی کرد، اصلاحاتی را در ارتش سامان داد و استخراج معادن را آغاز کرد.[۱۳] برای رونقبخشی به درآمد شهر سراها و تیمچههای بسیاری به بازار تبریز افزود،[۱۴] سپس افرادی را برای آموزش دانشهای نوین آن روزگار به انگلستان رهسپار کرد.[۱۵] مهمتر آنکه با فراخوان و دعوت از خارجیها برای سکونت در ایران به ویژه ولایت آذربایجان (ساوجبلاغ) درپی آن بود تا از پس این مراودات مردمان با تجدد و نوخواهی دمساز شده و جامعه رو به رشد رود.[۱۶] تلاشهای عباسمیرزا و ویژگی اقتصادی – سیاسی تبریز دلیلی شد تا کشورهای دیگر در این شهر دفترکنسولگری راه اندازی کرده تا بازرگانان و سوداگران آن کشورها رفت و آمد کنند.[۱۷] نکته آنکه جهانگردان اروپایی امنیت و نظم آذربایجان در دورهی عباسمیرزا را با امنیت اروپا برابر میدانستند.[۱۸] پس از درگذشت او، تبریز جایگاه جانشینان قجر شد و این جایگاه آن آمد و شدهای بازرگانی را پابرجا نگاه داشت و دروازهی سوداگری ایران و اروپا شد.
«انقلاب صنعتی» در اروپا و امریکا دارای دو روی متفاوت بود. از سویی اقتصاد شکوفا شد و رفاه مردمان گسترش پیدا کرد، و از سوی دیگر شهرنشینی تنشهایی بر روان مردمان ایجاد کرد که مهمترین آن زندگی یکنواخت و ماشینوار بود. در سدهی دوازدهم خورشیدی (نوزدهم میلادی) بر اثر توجه مردمان به «مکتب نئوکلاسیک» که بازگشت به دوران «کلاسیک» و کهن را در هنر و معماری شناسا میکرد، توجه به هنر شرق و بهرهگیری در طراحی درون خانه افزایش یافت. چنین دگرگونی در اقتصاد و روش زندگیِ «غربیها» و آشنایی که پیشتر با قالی شرقی داشتند خواهانهای قالی؛ این کالای ایرانی بیشتر شد. بازرگانان آن روزگار تبریز با گردآوری و خرید قالیها از سراسر ایران خواستههای مشتریان اروپایی و امریکایی را برآورده میکردند. این پیشه آنچنان مورد توجه بود که تنی چند از تبریزها در شهرهای عثمانی آن روزگار «تجارتخانه» راه اندازی کردند. در گذر سالیان از میزان قالیهای همخوان با پسند مشتریان کاسته شد، بازرگانان تبریزی برآن شدند تا بافت قالی که دستاوردی خانگی و کمک هزینهی خانوار بود را به تولیدی یکتا بدل کنند. با توجه به این دیدگاه کارگاههایی در روستاهای تبریز و سپس در خود شهر و پس از آن در دیگر شهرهای ایران مانند مشهد، کرمان و کاشان برپا کردند. [۱۹]
این شیوه دلیل شکوفایی قالیبافی و اقتصاد ایران تا پیش از جنگ جهانی نخست شد. در همین راستا شرکتهای بیگانه مانند «زیگلِر»، «برادران کاستلی»، «تجارت قالی مشرق زمین نیویورک»، «شرکت فرش لندن»، «تاوشانچیان»، «عطیه»، «شرکت سهامی فرش ایرانی» (پتاگ[۲۰])، سرمایهگذاریهایی را در قالی ایران به سرانجام رساندند.[۲۱] از این میان زیگلر، تجارت قالی مشرق زمین نیویورک و برادران کاستلی در شهر تبریز فعالیت داشتند.[۲۲] نکته آنکه «گره جفتی»، «بیگرهبافی» و «رنگ جوهری» در دوران این شرکتها برای بهرهی بیشتر به بازار قالی ایران وارد شد.[۲۳]
شهر تبریز همواره دارای نامآورانی است و در زمینهی قالی نیز تبریز چنین است. از تاثیر گذارترین و نامآورترین افراد میتوان از «حاج جلیلی» یاد کرد. آثار برجای مانده از او دارای چنان جایگاه والایی است که در شمار آثار عتیقه دستهبندی میشوند. قالیهای حاج جلیلی از یکسو دارای گوناگونی در طرح، رنگبندی و اندازه است که خواست مشتریان بیشماری را برآورده میسازد و از سوی دیگر دقت به نکات فنی تولید و کیفیت قالی ارائه شده اعتماد خریدار را جلب میکند. از این رو میتوان گفت «حاج جلیلی» نخستین و سرشناسترین برند قالی ایرانی است.
ثبت ملی و ثبت جهانی
قالی تبریز با نام «فرش دستباف تبریز Tabriz Carpet» در کشور از تاریخ 29/6/1389 دارای «گواهی ثبت نشان جغرافیایی» است و در جامع جهانی از تاریخ 10/ژوئیه/2013 م. دارای گواهی «ثبت مالکیت معنوی» (wipo) است. افزون بر این، در سال 1/سپتامبر/2015 از سوی سازمان شورای جهانی صنایع دستی «تبریز، شهر جهانی بافت فرش Tabriz, the World Carpet Weaving City » نام گرفت.
مواد اولیه
تار، پود و پرز
مواد اولیهای که در بافت قالی تبریز استفاده میشود پنبه، پشم و ابریشم است.[۲۴] پنبه برای چله و پود، پشم برای پرز (خامه) و ابریشم برای چله، پود و خامه به کار گرفته میشوند. در گذشته نه چندان دور هر سه این مواد از تولیدات ایرانی استفاده میشد به گونهای که پیشینه تولید ابریشم در این شهر به دوره صفویه باز میگردد[۲۵] اما امروز ابریشم به صورت کامل از تولیدات بیگانه تهیه میشود. پنبه و پشم هم کمتر از تولیدات ایرانی و بیشتر از تولیدات بیگانه برآورده میشوند. واژه فنی «کرک» که از سه دهه گذشته در بین پیشهوران قالی ایرانی گسترش یافته منظور پشم گوسفند با ظرافت بالا است. قالی تبریز بلندای پرز اندکی دارد که این ویژگی دلیل درخشندگی و جلوهگری آن میشود.[۲۶] قالیچههای «چلهابریشم» تبریز در نوع خود از بهترین قالیهای ایران است.[۲۷]
ویژگی بافت و ساختار
رنگ و رنگرزی
در رنگرزی قالی تبریز گاه از مواد مصنوعی و گاه طبیعی استفاده میشود هرچند به دلیل شمار بالای فامهای استفاده شده در قالیهای امروزی گرایش برای استفاده از مواد مصنوعی بیشتر است. شیوه رنگرزی در این شهر به همان صورت پیشینیان و با استفاده از پاتیل انجام میشود. رنگزاهایی طبیعی مانند روناس، اسپرک، پوست انار و پوست گردو بیشترین استفاده را در میان رنگرزان تبریزی دارند.
نقش، نقشمایه و طرح
پیشینه طرح و نقش قالی ایران را میتوان در نگارگریها پیگرفت. دکتر «علی حصوری» در کتاب «فرش بر مینیاتور» کهنترین نمونه منتسب به شهر تبریز را نگارگری از «مکتب تبریز» دانستهاند. این اثر فرانمایی نقشه لچکترنج اندک سادهای است وابسته به نخستین گام پیدایش نقشههای گردان، بر مینیاتوری کار «قاسمعلی» یا به احتمالی «میرزاعلی»، نقاش نامی همان مکتب. این نگاره وابسته به نسخهای از «یوسف و زلیخا»، به تاریخ 900 خ. در کتابخانه کاخ گلستان است.[۲۸]
نقشهای سنتی در چندین گروه بنیادی و شماری زیرگروه وابخشیده میشوند. مهمترین دلیل این گوناگونی نهادن نام هنرمند طراح بر روی نقشه و اثر بوده هرچند گاه خود طرح یا نقشه نیز نامی یکتا داشته است.
طرحهای بنیادی قالی تبریز: آثار باستانی، اسلیمی، افشان، تلفیقی، بندی، درختی، قابی، گل فرنگ، گلدانی، ماهی، محرابی.
طرحهای زیرگروه قالی تبریز: اسلیمی ترنجدار (افشان ترنج)، اعلاباف، بنام، بتهای، پورنامی، جواد قلم، چهارفصل، حاج قلی نامی، خشتی (قابقابی)، خیابانی، درختی، شاهعباسی افشان، شکارگاهی، شیرفر، عماد، قره باغی، گلدانی، گل رز تبریز، گنبد، ماهی.
طرحهای بیان شده در بالا جدا از گوناگونی در صورتبافی، منظرهبافی و مینیاتوربافی است که سالیانی گسترش یافته و رو به فزونی داشته. همین ویژگی درباره شمار رنگ در قالی تبریز پابرجاست به گونهای که از 25 تا 90 فام بیان شده است.[۲۹]
در دو دهه گذشته شکوفایی در رنگ آمیزی قالی تبریز شکل گرفت بدینسان از رنگ برای ژرفنمایی، فضاسازی و یکسان سازی گسترهی قالی، ایجاد سایه روشن و دورگیری نقشمایهها (به کمک ابریشم خام) بهره گرفته شد.[۳۰] رنگبندی قالی تبریز در سه گروه وابخشیده میشوند؛ دارای تباین رنگی بالا، تباین رنگی میانه و تباین رنگی نزدیک به هم که به «کهنه رنگ» شناخته میشود.[۳۱] تبریزیان در موج نخست تولید قالی، به دلیل آنکه مشتریانشان خواهان قالیهای «عتیقه» و «کهنه» بودند، با آزمون و خطا توانستند قالیهای نوباف که رنگ پرمایهای داشتند را بسان آن قالیها دارای رنگهایی بدون درخشندگی و مات ارائه دهند.[۳۲] این روش که همچنان برای قالیهای صادراتی ایران به کار گرفته میشود را «کهنه نما» گفته و میراثی از بازرگانان تبریزی است.
پنداشته میشود سرچشمه این گوناگونی از آنجایی است که سنت طرح و نقش قالی تبریز از گذشتههای دور وابستگی به اصفهان و هرات داشته[۳۳] و در سده گذشته نیز گاه بخشی از طرح یک شهر را با بخش دیگری از شهری دیگر بسان نقشهای نوین بافته و تولید میکردند.[۳۴] افزون بر چنین طرحهایی؛ با گشایش «مدرسه صنایع مستظرفه» (1297 – 1307 خ.) که ادارهی آن را استاد «میرمصور» به همراه هنرمندانی چون «رسام ارژنگی» و «عبداله باقری» به دست داشت، شاگردانی پرورش یافتند که در سالیان پسین خود هنرمندان نامیِ طراحی قالی شدند. «احمد عماد» و «میرزا تقی خیابانی» از آن جملهاند[۳۵] و همانگونه که پیشتر بیان شد آثار به نام خودشان در بازار تبریز شناخته میشود. چهار دهه پس از پایان کار مدرسه صنایع مستظرفه، «هنرستان هنرهای زیبای تبریز» با همراهی استاد «عبداله باقری» آموزش فنون طراحی سنتی در گرایش قالی و تذهیب را باردیگر آغاز کرد. افرادی چون «کریم صفایی» و «علی کوهپایه حقی» از طراحان نام آشنای تبریز دانشآموختگان این هنرستان به شمار میآیند.[۳۶]
ویژگیهای بافت
برای بافت قالی تبریز از شش ابزار استفاده می شود:
- دار یا دستگاه که بنیان یک بافته است. دار قالیبافی تبریز بسان دیگر سامانهای ایران چارچوبی است که چله (تار) بر روی آن تنیده میشود. در گونهی نخست، چلهها بر روی سرِ دار (میله افقی بالای دار) پیچیده میشوند. در گونه دوم تفاوت در میلهای به نام «فندک» است که زیر «سرِ دار» و به کمک دو پیچ به آن مهار شده و چله بروی فندک تنیده میشود.
- قلاب با کاربردی دوگانه در گرهاندازی و بریدن نخ استفاده میشود. این ابزار بیشتر در سامانهایی که به شیوهی تبریزیان بافت انجام میشود کاربرد دارد.
- دفتین برای کوباندن و یکنواخت کردن گرهها و پودها استفاده میشود. موادی که برای ساخت آن استفاده میشود آهن و چوب است. در دفتین تبریز تنها از آهن استفاده شده و نسبت به نمونههای دیگر سبکتر و ظریفتر است.
- قیچی در یک اندازه کردن بلندای پرزها و گسترهی قالی کاربرد دارد. دسته و تیغهی قیچی تبریز در یک راستا نیست. این ویژگی کمک میکند تا پرزها با یکنواختی بیشتری چیده شوند.
- سیخ پودکشی ابزاری است برای گذراندن پودها در میان چلهها. از جنس آهن، باریک و بلند ساخته میشود. نوک آن قلاب گونه و در بخش دستان سوراخ دارد.[۳۷]
- آینه کاربردش برای وارسی پشت گرهها در هنگام بافت است.
یکاها (واحد) سنجش ایرانی به دلیل سنت هر سامان گوناگون بوده است. در سنجشِ ظرافت قالی ایران «گره ذرعی» تنها یکای مورد استفاده بوده و هست. گره ذرعی یکشانزدهم ذرع است، بدین معنا نخست ذرع به چهار وابخشیده میشد که «چارک» گفته میشود، دوباره چارک به چهار وابخشیده میشد، و چون «ذرع شاه» یکای بلندا در تبریز بوده (برابر با 112 سانتیمتر) گره ذرعی در تبریز برابر با هفت سانتیمتر امروزی است.[۳۸] در هنگام داد و ستد قالی ایران منظور از «رجشمار»، شمار گرهها در گره ذرعی است و هرچه این عدد بزرگتر باشد نشان از ظرافت قالی دارد. نکته دیگر؛ رجشمار بر مبنای پیمانی سنتی در پهنای قالی کاربرد دارد و نه درازا، به هر روی اگر قالی چه در پهنا و چه در درازا دارای رجشماری یکسان و یا نزدیک به هم داشته باشد دارای کیفیت خوب و درخور است. رجشمار قالی در تبریز بین 40 تا 120 گره در هفت سانتیمتر است.[۳۹] اندازههای فراگیر 3×2، 5/3×5/2 و 4×3 هستند، همچنین در دو دهه گذشته اشکال دایره و چندضلعی[۴۰] و حجمبافی[۴۱] نیز گسترش یافته است.
نگارخانه
- Tabriz Carpet 1-WikiRug.jpg
فرش تبریز. قرن ۱۹. حاج جلیلی. توضیح بیشتر
فرش تبریز. ۱۸۹۰. توضیح بیشتر
فرش تبریز. ۱۸۹۰. توضیح بیشتر
فرش تبریز. قرن ۱۹. توضیح بیشتر
فرش تبریز. ۱۹۰۰. حاج جلیلی. توضیح بیشتر
فرش تبریز. قرن ۲۰. توضیح بیشتر
فرش تبریز. قرن ۲۰. پتاگ. توضیح بیشتر
فرش تبریز. ۱۹۲۰. پتاگ. توضیح بیشتر
مطالعه بیشتر
جستجو برای قالی تبریز در ویکیپدیا. |
پانویس
- ↑ میرزاامینی، 1396
- ↑ حسنپور نامی، 1379، 14
- ↑ کارنگ، 1374
- ↑ زندهدل و دیگران، 1376، 123-124
- ↑ زنده دل و دیگران، 1376، 156
- ↑ بیانیمجد، 1385، 106
- ↑ زندهدل و دیگران، 1376، 168
- ↑ پوپ،1387، 2629
- ↑ پوپ، 1387، 2816
- ↑ همان، 1387، 2633
- ↑ همان، 1387، 2648
- ↑ زنده دل و دستیاران، 1376، 36
- ↑ نصری، 1386، 20 و 22
- ↑ اژهای و دیگران، 1380، 794
- ↑ نصری، 1386، 25-26
- ↑ همان، 20-21
- ↑ میرزایی، 1392، 98
- ↑ زنده دل و دستیاران، 1376، 36
- ↑ ادواردز، 1368، 66-67
- ↑ Persische Teppiche Aktien Gesellschaft
- ↑ حشمتی رضوی، 1389، 142 و 241
- ↑ حشمتی رضوی، 1389، 142؛ نصیری، 1385، 13؛ صباحی، 1395، 104
- ↑ حشمتی رضوی، 1389، 241
- ↑ مجابی، بیتا، 5
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، 1393، ج 6، دامنهی واژه تبریز
- ↑ حشمتی رضوی، 1380، 41؛ یساولی، 1375، 181
- ↑ دانشگر، 1390، 146
- ↑ حصوری، ۱۳۷۶، ۱۰۶
- ↑ حسنپور نامی، 1379، 17-19 و 60-61
- ↑ طاهباز، 1387، 75-76
- ↑ اقبالی، 1392، 165
- ↑ ادواردز، 1368، 67)
- ↑ حصوری، 1396، 223
- ↑ حشمتی رضوی، 1380، 40
- ↑ امید، 1334، 113؛ صوراسرافیل، 1381، 372
- ↑ حسنپور نامی، 1379، 14
- ↑ ژوله، 1381، 77-81 و ژوله، 1379، 51-55
- ↑ یساولی، 1375، 104؛ دهخدا، دامنه واژه ذرع
- ↑ نورموسوی، 1397
- ↑ ژوله، 1381، 161
- ↑ حشمتی رضوی، 1389، 35)
منابع
- ابریشمی، فرشاد، «آذربایجان قدیم»، تهران: خانه تاریخ و تصویر ابریشمی، چاپ دوم، 1393.
- ادواردز، سیسل، «قالی ایران»، مترجم مهیندخت صبا (بزرگمهر)، تهران: فرهنگسرا، چاپ دوم، 1368.
- اربابی، بیژن، «مرمت قالی و زیرانداز»، تهران: دانشگاه هنر، 1387.
- اژهای، جواد و دیگران، «کتاب ایران»، تهران: صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، چاپ دوم، 1380.
- افشار سیستانی، ایرج، «نگاهی به آذربایجان غربی»، تهران: موسسه انتشاراتی و آموزشی نسل دانش، جلد نخست، 1369.
- اقبالی، مولود، «اصول طرح، نقش و رنگ فرشهای معاصر تبریز (از زمان تاسیس شرکت سهامی فرش 1314 تا به امروز)»، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، 1392.
- امید، حسین، «تاریخ و فرهنگ آذربایجان»، تبریز: چاپخانه فرهنگ، جلد نخست 1332.
- امید، حسین، «تاریخ و فرهنگ آذربایجان»، تبریز: چاپخانه فرهنگ، جلد دوم 1334.
- بنام، امید، «تحقیق و پژوهش مستند قالی آذربایجان»، طرح مطالعاتی مرکز ملی فرش ایران، 1396.
- بیانی مجد، فرانک، «بررسی مردمشناسی فرهنگ فرش دستباف تبریز»، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز، 1385.
- پوپ، آرتر آپم و فیلیکس آکرمن، «سیری در هنر ایران»، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، جلد ششم، 1387.
- پوپ، آرتر آپم و فیلیکس آکرمن، «سیری در هنر ایران»، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، جلد سیزدهم، 1387.
- تارنمای دانشنامه بزرگ اسلامی
- تارنمای جهان اسلام
- تارنمای دانشنامه ایران
- تارنمای میراث فرهنگی آذربایجان شرقی
- توانایی، حسین، «فیزیک الیاف»، اصفهان: ارکان، 1381.
- چراغی، داود، «راهکارهای توسعه بازار داخلی فرش دستباف ایران»، طرح تحقیقاتی مرکز ملی فرش ایران، 1386.
- حسنپور نامی، جواد، «بررسی شیوههای طراحی قالی در مناطق استان آذربایجان شرقی»، طرح تحقیقاتی معاونت آموزش و تحقیقات وزارت جهاد کشاورزی، 1379.
- حشمتی رضوی، فضلاله، «سیر تحول و تطور فرشبافی ایران»، تهران: سمت، چاپ دوم، 1389.
- حشمتی رضوی، فضلاله، «فرش ایران»، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1380.
- حصوری، علی، «سفرنامه حاجی مهندس (سفرنامه فرش)»، تهران: نشر چشمه، 1396.
- حصوری، علی، «فرش بر مینیاتور»، تهران: فرهنگان، 1376.
- دانشگر، احد، «فرهنگ جامع فرش یادواره (دانشنامه ایران)»، تهران: یادواره اسدی، 1390.
- ذکاء، یحیی، «جستارهایی درباره زبان مردم آذربایگان»، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمد افشار، 1379.
- زارع شاهمردی، پرویز، «تاریخ زبان ترکی در آذربایجان»، تبریز: اختر، 1385.
- زنده دل، حسین و دستیاران، «استان آذربایجان شرقی»، تهران: نشر ایرانگردان، 1376.
- ژوله، تورج، «پژوهشی در فرش ایران»، تهران: یساولی، 1381.
- ژوله، تورج، «مراحل پیشرفت دار قالیبافی با تاکید بر نامگذاری علمی»، مجله ماه هنر، ش 23 و 24، صص 51-55.
- سردارینیا، صمد، «تبریز شهر اولینها»، تبریز: کانون فرهنگ و هنر آذربایجان، 1381.
- صادقی، علیاشرف و زهرا زندیمفدم، «فرهنگ املایی خط فارسی»، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، چاپ هفتم، 1394.
- صباحی، طاهر، «قالی ایران»، تهران: خانه هنر گویا، 1395.
- صوراسرافیل، شیرین، «طراحان بزرگ فرش ایران، سیری در مراحل تحول طراحی فرش»، تهران: نشر پیکان، چاپ دوم، 1381.
- طاهباز، افسانه و مهرانگیز مظاهری تهرانی، «معرفی ویژگیهای فرشهای نفیس تبریز در دو دهه گذشته»، گلجام، ش 10، تابستان 1387، صص 69-85.
- عقیقی، فائزه، «اصطلاحنامه صنایع دستی و هنرهای سنتی، فرش بافی»، تهران: بنیاد ایرانشناسی، 1393.
- علییُف، اقرار، «تاریخ آتروپاتن، آذربایجان باستان»، مترجم مهناز صدری، تهران: ققنوس، 1391.
- فرهنگستان زبان وادب فارسی، «دستورخط فارسی»، تهران: فرهنگستان زبان وادب فارسی، چاپ سیزدهم، 1394.
- کارنگ، عبدالعلی، «آثار باستانی آذربایجان؛ آثار و ابنیه تاریخی شهرستان تبریز»، تهران: انجمن آثار مفاخر فرهنگی، چاپ دوم، 1374.
- کسروی تبریزی، احمد، «آذری یا زبان باستان آذربایجان»، تهران: هزار کرمان، 1385.
- نادرمیرزا، «تاریخ جغرافی دارالسلطنه تبریز»، تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد، تبریز: انتشارات ستوده، 1373.
- نصیری، محمدجواد، «فرش ایران»، تهران: پرنگ، چاپ دوم، 1385.
- مجابی، سیدعلی، «جغرافیای بافت»، طرح تحقیقاتی معاونت آموزش و تحقیقات وزارت جهاد کشاورزی، بیتا.
- مجلس شورای اسلام، «مشروح مذاکرات جلسهی علنی مجلس شورای اسلامی، جلسه 98، دورهی چهارم، اجلاسیه اول»، شماره 14052، 22 فروردین 1372)
- مشکور، محمدجواد، «نظری به تاریخ آذربایجان»، تهران: انجمن آثار مفاخر فرهنگی و انتشارات کهکشان، 1375.
- معاونت سنجش از دور و جغرافیا (اداره کل جغرافیا)، «فرهنگ جغرافیایی شهرستانهای کشور: شهرستان ارومیه»، تهران: سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1379.
- مستند «قالی آذربایجان» (حرف مرتبط با قالیبافی)، طراح و نویسنده: امید بنام، تهیه کننده و کارگردان: حمید عطالو، شبکه سهند: 1388-1389.
- میرزا امینی، سیدمحمدمهدی، «مروری بر تاریخ آموزش عالی فرش دستباف ایران (عملکرد و دستاوردها)»، تهران: سخنرانی به مناسبت چهلمین سال تاسیس موزه فرش، 1396.
- میرزایی، عبداله و فاطمه عارفپور، «نقش تبریز و تجار آن در احیای سنت قالیبافی ایران در دوران قاجار»، پژوهش هنر، ش 2، تابستان 1392، صص 97-102.
- مینورسکی، ولادمیر، «تاریخ تبریز»، مترجم عبدالعلی کارنگ، بیجا، کتابفروشی تهران، 1337.
- نصری، عبداله، «رویارویی با تجدد»، جلد نخست، تهران: نشر علم، 1386.
- نورموسوی، سیدرضا، گفتگو با نگارنده، 1397.
- یساولی، جواد، «مقدمهای بر شناخت قالی»، تهران: فرهنگسرا، 1375.